دین و مذهب - همه چی از همه جا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از او پرسیدند بهترین شاعران کیست ؟ فرمود : ] شاعران در میدانى نتاخته‏اند که آن را نهایتى بود و خط پایانش شناخته شود ، و اگر در این باره داورى کردن باید پادشاه گمراه را این لقب شاید ( امرء القیس مقصود اوست . ) [نهج البلاغه]
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 8

در طول این هزار و چهارصد سال هم مسئله همین است. اگر امروز مشاهده می‌شود که در ادبیات برخی از کشورهای غربی و در قلم و زبان سیاست‌زدگانی از اکناف دنیای غرب، نسبت به پیامبر اهانتی صورت می‌گیرد، مسئله همان مسئله‌ی جاهلیتِ دوران نخستین است. امروز هم آن کسانی که با پیغمبر درمی‌افتند و نام و یاد آن بزرگوار را مورد اهانت قرار می‌دهند، با پیام توحید او و با پیام عدل او و با پیام آزادگی‌ای که او برای انسانها آورد دشمن و مخالفند. همه‌ی کسانی که با ظلم، با فریب، با زورگویی، با تحقیر انسانها و با به بردگی کشاندن انسانها برای خود قدرت و ثروت فراهم کرده‌اند، با این پیام دشمنند؛ با پیام توحید مخالفند؛ پیام توحیدی که مردم را به عبودیت خدای واحد فرامی‌خواند؛ هرکس بنده‌ی خدای واحد شد، بنده‌ی خداوندان ثروت و مکنت و زور نخواهد شد. آن کسانی که زندگی خود را بر اساس تبعیض میان ملتها و آحاد بشر تنظیم کرده‌اند، پیام عدل پیامبر را نمی‌پسندند و با آن دشمنی می‌کنند؛ این دشمنیها آن روز هم نشانه‌ی ضعف و ترس بود، امروز هم نشانه‌ی ضعف و ترس است. آن کسانی که با پیامبر و با اسلام او مخالفت می‌کنند، کینه‌ورزی می‌کنند، اهانت می‌کنند، از موضع ضعف به این رفتار ناشایست دست می‌زنند، نه از موضع قدرت؛ آن روز از پیام توحید و عدل پیامبر ترسیدند و احساس خطر کردند، امروز هم ـ که دل آحاد مردم در سراسر جهان تشنه‌ی معنویت و متنفر از زورگویی زورمندان عالم است ـ از اسلام احساس خطر می‌کنند؛ اسلامی که پرچم عدل و مساوات در دست دارد، اسلامی که پرچم معنویت و عبودیت را در جهان برمی‌افرازد و بشر خسته شده‌ی از نظامهای مادی را به خود دعوت می‌کند. امروز هم مستکبران عالم و مزدوران آنها از ترسشان به پیغمبر اهانت می‌کنند؛ این نشانه‌ی شکست آنهاست، نه نشانه‌ی قوّت و قدرت آنها.

 

بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی‏

1/1/1387



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

    چرا سوره فجر را سوره امام حسین علیه‏السلام نامیده‏اند؟

    معرفی این سوره به عنوان سوره امام حسین به خاطر این است که مصداق بارز نفس مطمئنه ‌ای است که در آخرین آیات سوره آمده است. امام صادق علیه السلام به اصحاب خود فرمود: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت کنید که این سوره به حضرت امام حسین اختصاص دارد... مقصود از نفس مطمئنه آن حضرت و شیعیان او است ». (1)
    در توجیه و تحلیل تطبیق سوره مذکور بر امام علیه السلام گفته شده است: «ائمه معصومین(علیهم السلام) از این جهت این سوره را سوره حسین نامیده اند که قیام و شهادت آن حضرت درتاریکی طغیان مانند طلوع فجر، منشا حیات و حرکت گردید. خون پاک او و یارانش به زمین ریخت و نفوس مطمئنه آنها با فرمان «ارجعی» و با خشنودی به سوی پروردگار شتافت ... تا از این الهام و جوشش، نور حق در میان تاریکی‌ها بدرخشد و راه حیات با عزت باز شود و پایه های ظلم و طغیان بی پایه گردد و طاغیان را دچار خشم و نفرین کند .»(2) البته در این سوره آیه «و لیالی عشر» است که باز به آن حضرت مرتبط است.
    حضرت صادق فرمود: «الفجر هو القائم و لیال عشر الائمة من الحسن الی الحسن و الشفع امیرالمؤمنین و فاطمه علیهم السلام و الوتر هو الله وحده لاشریک له ؛ مراد از فجر وجود مقدس حضرت قائم علیه السلام و «لیالی عشر» امامان از امام حسن مجتبی علیه السلام تا امام عسکری علیه السلام ‌اند و شفع امیرمؤمنان و حضرت فاطمه علیهماالسلام می‌باشد و مراد از وتر خداوند یکتا است».(3)
    ----------------------------------------------------------------------------------------------
    پی‌نوشت‌ها:
    1. بحارالانوار، ج24، ص 93.
    2. پرتوی از قرآن،‌سید محمود طالقانی، ج4، ص 67، با تلخیص.
    3. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی،‌ج4، ص 461.



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

    معنای ثار الله

    «ثار» در اصل «ثأر» با همزه بوده است که برای سهولت تلفظ، همزه به الف تبدیل شده است. مثل کفو که در اصل «کفؤ» و نیز مشیة که در اصل « مشیئة» بوده و حمزه برای سهولت تلفظ به واو و یاء تبدیل شده است.در کتب لغت در مورد معنای این کلمه مطالب زیر ذکر شده است:
    الف: الذَحل[1]،الذحل المطلوب[2](انتقام و قصاص، انتقام و قصاص که کسی طالب آن است)
    ب: الطلب بالدم [3](خونخواهی) و قیل الدم نفسه[4](خود انتقام)، ظاهرا منظور از دم انتقام است نه خون جاری در رگها
    ج: قاتل حمیمة[5](به قتل رساننده دوست صمیمی یا خویشاوندان)
    د: الثائر[6](انتقام گیرنده و قصاص کننده)
    از مجموع معانی فوق دست می‌آید که ثار یا اسم ذات است یا اسم معنی.
    اگر اسم ذات باشد یا به معنای قاتل و یا به معنای قصاص کننده و خونخواه است.(فکل واحد من الطالب و المطلوب ثار صاحبه[7]) و ظاهرا این معنی در زیارت عاشورا مراد نیست. هر چند علامه مجلسی این معنی را به عنوان یک احتمال ذکر کرده کرده و فرموده‌اند: او هو الطالب بدمه و دماء اهل بیته بامر الله فی الرجعه[8](یا اینکه او در رجعت و به دستور خدا، خونخواه خویش و اهل بیتش خواهد بود.)
    و اگر اسم معنی باشد به معنای خونخواهی، قصاص و انتقام است که مجازا بر یک ذات ـ یعنی کسی که کشته شده وباید برای او خونخواهی کرد ـ اطلاق شده است. و در واقع مصدری است که معنای اسم مفعولی دارد.
    (ثأر القتیل و بالقتیل ثأرا....:ای قتل قاتله)[9]
    پس «ثأر» در اصل مصدر است و مصدر گاه به معنای سم فاعل به کار میرود مثل زید عدل به معنای عادل و گاه به معنای اسم مفعول به کار میرود. مثل صید به معنای مصید[10](شکار شده) و نیز مثل ورد به معنای مورود و رفد به معنای مرفود.[11]و در اینجا ظاهرا به معنای اسم مفعول بکار رفته است.
    پس «ثأر» یعنی مقتول ولی نه هر مقتولی بلکه مقتولی که دیگری در صدد انتقام و خونخواهی است. کما اینکه از آن حضرت در زیارت دیگری به «قتیل الله و ابن قتیله» تعبیر شده است.[12]
    -----------------------
    1ـ اساس البلاغه،لسان العرب،ماده ثار
    2ـ معجم مقاییس اللغه،مجمل اللغه، ماده ثار
    3و4ـ لسات العرب ماده ثار
    5و6ـ اساس البلاغه ماده ثار
    7ـ اساس البلاغه ماده ثار
    8ـ بحار الانوار، ط تهران، ج101،ص151
    9ـ تاج العروس،‌ماده ثار
    10ـ اقتباس از اساس البلاغه، ماده ثار
    11ـ برای توضیح بیشتر، به توضیحات ذیل کلمه وتر مراجعه فرمایید.
    12ـ مفاتیح الجنان، زیارت اول از زیارت مطلقه حضرت اباعبدالله علیه‌السلام.



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

    من یک وقت به بعضی دوستان گفتم زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظه‏ی این زندگی یک حادثه است؛ یک درس است؛ یک جلوه‏ی عظیم انسانی است؛ تمام این بیست‏وسه سال همینجور است. جوانهای ما بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است. اگر شما می‏بینید امتی به این عظمت به وجود آمد - که امروز هم بهترین حرفها، بهترین راهها، بزرگترین درسها، شفابخش‏ترین داروها برای بشریت توی همین مجموعه‏ی امت اسلامی است - این جور به وجود آمد، گسترش پیدا کرد و ریشه‏دار شد. والّا صرف اینکه حق با ما باشد، ما پیش نمیرویم؛ حق همراه با ایستادگی. امیرالمؤمنین - بارها من این جمله را از آن بزرگوار نقل کردم - در جنگ صفین فرمود: «لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». این پرچم را کسانی میتوانند بلند کنند که اولاً بصیرت داشته باشند، بفهمند قضیه چیست، هدف چیست؛ ثانیاً صبر داشته باشند. صبر یعنی همین استقامت، ایستادگی، پابرجائی. این را ما باید از بعثت درس بگیریم.


    دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص)                              87/5/9




  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

    آیا عزاداری از دیدگاه قرآن عملی صحیح است و آیات قرآن آن را تأیید می‌کند؟

    اگر برای یک عمل و رفتاری، دلیل عقلی بر نفی و اثبات آن وجود نداشته باشد، به معنای آن نیست که آن عمل یا رفتار غیر مشروع است، چنان که از نظر شرعی، نبودن دلیل، موجب غیر مشروع بودن نیست، وگرنه می‌بایست بسیاری از رفتارهایی را که در صدر اسلام نبود و بعداً به وجود آمد، غیر مشروع دانست. هم‌چنین بسیاری از امور که در آیات قرآن، به طور صریح نیامده، در سنت پیامبر اسلام صلوات الله علیه و اله وجود داشته است.
    بعد از بیان این مقدمه، ببینیم آیا قرآن کریم (که جامع تمامی احکام و معارف و منبع شناخت دین می‌باشد) از عزاداری و سوگواری سخنی گفته است؟ آیا در قرآن شاهد و قرینه‌ای بر اثبات یا نفی عزاداری وجود دارد؟
    آیاتی وجود دارد که می‌توان پدیده عزاداری (حتی عزاداری بر بزرگان دین) را از آن برداشت کرد که به برخی اشاره می‌کنیم:
    1ـ عزاداری و بزرگداشت شعائر الهی:
    «ومن یعظّم شعائر الله فإنّها مِن تقوی القلوب»(1).
    بی‌شک بزرگداشت شعائر الهی، از دستورهای اساسی دین است.
    دو بحث در این جا قابل طرح است:
    أ) منظور از شعائر چیست؟
    ب) آیا شعائر عمومیت دارد یا مخصوص شعائر خاصی است؟
    در مورد بحث اوّل مطالب متنوعی مطرح شده است، که بررسی و تحلیل آن، ما را از پاسخ دور ‌می‌کند.
    در مورد بحث دوم، برخی از عالمان شیعی و سنی به عمومیت و شمول شعائر اشاره کرده‌اند:
    أ) صاحب جان هندی حنفی از عالمان اهل سنت در ذیل آیه مذکور ‌می‌نویسد «شعائر جمع شعیر به معنای علامت است، و هر چه که از دیدن آن، خدا به یاد آید، شعائر خداست و شعائر الله اختصاص به صفا و مروه ندارد...»(2).
    ب) ملا احمد نراقی از عالمان شیعه‌ می‌نویسد: «برخی از فقها و مفسران عقیده دارند که آیه دلالت بر عموم و شمول دارد. چنانچه این نظریه پذیرفته شود، تعظیم همة شعائر اگر واجب نباشد، استحباب و رجحان دارد، زیرا شعائر منسوب به خداوند بزرگ است.(3)
    علامه طباطبایی شعائر را به معنای نشانه‌های عظمت و تقوای الهی دانسته، و آن را منحصر به موارد خاصی نمی‌داند.(4)
    از این رو به طور عموم ‌می‌توان استفاده کرد که در هر زمان یا مکان، عملی که یاد خدا و زمینه تقوا ورشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چهارچوب قوانین و دستورهای اسلام قرار داشته باشد، جزء شعائر الهی است.
    بنابراین با توجه به دلایلی که عزاداری‌ها را مشروع دانسته، به طور مسلّم عزاداری برای اولیای الهی (که برای حفظ دین، جان خود را قربانی کرده‌اند) از بارزترین نشانه‌ها و شعائر دینی است، چرا که در این مراسم جز فراگیری مسائل دین و یادآوری شهامت‌ها و ایثارگری‌های شهیدان، سخنی دیگری طرح نشده، سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا است.
    2ـ عزاداری فریاد ستمدیدگان
    «لا یحبّ الله الجهر بالسوء مِن القول إلاّ مَن ظُلِم(5)؛ خداوند فریاد زدن را دوست ندارد، جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته‌اند».
    در این آیه خداوند به همة مظلومان اجازه فریاد و افشاگری داده، بزرگ‌ترین ظلم آن است به حقوقی که خدا برای برخی قرار داده است، تجاوز شود. یکی از این حقوق طبق آیه ولایت(6)، حق ولایت و امامت است. تعدّی به حق خدادادی، بزرگ‌ترین ظلم است، زیرا سایر ظلم‌های فردی و تجاوزهای اجتماعی، از آن سرچشمه‌ می‌گیرد. ستیز با حاکمیت ولی خدا و سایر ارزش‌ها، ستمی بزرگ و ناروا است.
    حق ولایت و امامت تنها حق کسانی که از آنها به ستم گرفته شده نیست، بلکه علاوه بر آن، حق انسان‌ها و امتی است که از نور ولایت و امامت و هدایت آن محروم شده‌اند. حق ما و تمام انسان‌ها است که از فیض وجود امام و راهنمایی و هدایت او (چه در گذشته و چه در زمان حال) بی‌بهره ماندیم و با شهادت آنان، یکی از ارکان هدایت نابود گشت.
    بی‌تردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خدا حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزء طاغوتیان هستند. طبق آیه، جامعه اسلامی و هر مسلمانی در برابر چنین حادثه‌ای اندوهبار و غمناک (که در آن فرزند نازنین پیامبر را به شهادت رسانده‌اند) باید فریاد برآورد و به دادخواهی، نیز افشاگری و رسوا کردن ستمگران بپردازد و چهرة کثیف و زشت آنان را روشن سازد. فریادها و عزاداری‌هایی که در این راستا باشد، از مصادیق «جهر من القول» است که خدا آن را دوست دارد.
    3ـ سوگواری یعقوب در فراق یوسف
    از آیه 84 سوره یوسف که در مورد حضرت یعقوب است، ‌می‌توان به مشروعیت عزاداری استدلال کرد:
    «یا أسفی علی یوسف وابیضّتْ عیناه من الحزن فهو کظیم؛ وا اسفا بر فراق یوسف! در حالی که یعقوب خشم خود را فرو‌ می‌خورد، چشمانش از اندوه سفید شد».
    حضرت یعقوب و حضرت یوسف، هر دو پیامبر بودند و گریه حضرت یعقوب بر حضرت یوسف، تنها به جهت پدر و فرزندی نبود، بلکه گریه یک پیامبر در غم فراقِ پیامبر دیگر بود. فقط جنبه عاطفی در آن نیست و جهات مهم دیگری مطرح است.
    با توجه به این که ذکر هر داستانی در قرآن کریم به جهت نکات و پیام‌هایی است که داستان حاوی آن است، شاید مهم‌ترین و بارزترین پیام آیه، پسندیده بودن گریه بر محبوب از دست رفته باشد، که رابطة فرد با وی رابطة دینی و الهی است، بنابراین از عمل این پیامبر الهی، پسندیده بودن گریه بر اولیای خداوند استفاده ‌می‌شود.
    هنگامی که از امام سجادعلیه‌السلام سبب گریه بیش از حد را می‏پرسیدند، آن حضرت مصائب جانگداز کربلا را بازگو می‏کرد ومی‏فرمود: «مرا ملامت نکنید. یعقوب، پس از آن که یک فرزند خود را از دست داد آنقدر گریست تا از غصه چشمهایش سفید شد، در حالی که یقین به مرگ فرزندش نداشت در حالی که من به چشم خود دیدم که در نیم روز چهارده نفر از اهل بیت مرا سر بریدند. انتظار دارید داغ آنها از دلم بیرون برود؟!(8)
    از فراق روی یک یوسف اگر یعقوب سوخت هجر هفتاد و دو یوسف کرده خونین دل مرا
    ----------------------------------------------
    پی‌نوشت‌ها:
    1ـ حج(22)، آیه 32.
    2ـ اصول الاربعه فی تردید الوهابیه، صاحب جان هندی، ص 30.
    3ـ عوائد الایام، ص 31.
    4ـ تفسیر المیزان، ج 1، ص 414، ذیل آیه 165 سوره بقره.
    5ـ نساء (4) آیه 148.
    6ـ مائده (5) آیه 55.
    7- امالی صدوق، مجلس 29، ص 121.



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()
       1   2   3   4   5   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    مردم انتخاباتی میآفرینند که دشمن را خشمگین کند
    تصاویری از احمدی نژاد
    فرزندان احمدینژاد چای ریاستجمهوری را نمیخورند
    مردم انتخاباتی میآفرینند که دشمن را خشمگین کند
    میر حسین امیدوار می باشد که ...
    آلبوم جدید و فوق العاده زیبای بنیامین بهادری با نام 88
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا