فرز ها - همه چی از همه جا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چشم ، نشستنگاه را چون رشته سر بند است چون خواب در چشم آید بند بسته بگشاید . [ و این از استعاره‏هاى شگفت است . گویى نشستنگاه را به آوند و چشم را به سر بند همانند فرموده و چون سربند بگشاید آنچه در آوند است برون آید ، و این سخن در گفته مشهورتر و ظاهرتر از سخنان پیامبر ( ص ) است و گروهى آن را از امیر مؤمنان علیه السّلام دانسته‏اند و از جمله گفته مبرد است در کتاب مقتضب در باب لفظ به حروف و ما در کتاب خود که مجازات آثار نبوى نام دارد از این استعاره سخن گفته‏ایم . ] [نهج البلاغه]
امروز: دوشنبه 04 اردیبهشت 15


آیا هرگز هنگام گذر از جاده به گندم زاری رسیده اید ؟ اندک دمی ایستاده اید ؟ لختی به وزش باد در آن نگریسته اید ؟ آیا در گندم زارهای زندگی ام کسی با من بوده است ؟
گندم زار در برابر باد دریایی زرین و در تکاپوست .خوشه ی گندم می لرزد . کمر خم می کند . دانه می پراکند . خشک می شود و باز می روید . شاید گندم زار در نور خورشیدی است که میتوان در میان پرتوهایش گام برداشت . گندم زار در مه تبلور دانه های حیات است که مه چون کیمیا در ابهام ناب زرینش کرده  . شاید مرا به یاد آنانی می اندازد که دوست داشته ام .و در دوست داشتنشان فقط به خود مهر ورزیده ام آنانی که تنها برای آن که بگویم دوست داشتن را می دانم در غرفه ی مهرورزی خالی ذهنم نشانده ام . برای برای آن که به خود بباورانم رنج کشیده ام و مهر ورزیده ام و به من مهر نورزیده اند . حال آن که همانانند که ذره ذره آن گوهر را که همواره پوییده ایم میپردازند .اما حقیقت این است که به راستی امروز تنهایم . من و گندم زار و این مه که دم به دم نزدیک تر میشود . که خاموش در برابر این گندم زار به زانو در افتاده ام . با هر دانه ی گندم که به زمین می افتد لحظه های زندگی ام را به یاد می آورم که آغشته به آدم ها و دور از آنان بود . کاش قاصدکی از آن جهان آنان پیامی می آورد که تمام عمرم در انتظار قاصدکی بوده ام .بارها اندیشیدهام چرا آنچه می بینیم آنچه هست نیست ؟ هر بار کوشیده ام حقیقت را از درون نگاره ها بیرون بکشم اما نگاره ها همانند که هستند .همچون امروز که آیندگان و روندگان شاید فقط پیرمردی خاموش را ببینند که در برابر مزرعه ی گندمی به زانو درافتاده است و دیگر هیچ .... 

 



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

     

    اگر کسی را دوست داشته باشی

     نمی تونی توی چشم های اون زل بزنی

     نمی تونی دوریش را تحمل کنی

     نمی تونی بهش بگی که چقدر دوستش داری

     نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری

     واسه همینه که عاشق ها

    دیوونه میشن

      

     تا انتهای شب

    تاب گیسویش

    بانسیم باد  هی  می رقصید

    دردلم غوغا بود

    آتشی برپابود

    جوانه عشقی درآن شکوفا بود

    اوچه زیبا بود در نگاه من

    مثل رویا بود درخیال من

    بر لبان او  حک  شده لبخند

    بر لبان من نقش یک پیوند

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

    تا نهان سازم از تو بار دگر

    راز این خاطر پریشان را

    می کشم بر نگاه ناز آلود

    نرم و سنگین حجاب مژگان را

     

    دل گرفتار خواهشی جانسوز

    از خدا راه چاره می جویم

    پار ساوار در برابر تو

    سخن از زهد و توبه میگویم

     

    آه...هرگز گمان مبر که دلم

    با زبانم رفیق و همراه است

    هرچه گفتم دروغ بود،دروغ

    کی تورا گفتم آنچه که دلخواه است

     

    تو برایم ترانه میخوانی

    سخنت جذبه ای نهان دارد

    گوئیا خوابم و ترانه ی تو

    از جهانی دگر نشانه دارد

     

    شاید این را شنیده ای که زنان

    در دل (اری)و (نه)به لب دارند

    ضعف خود راعیان نمی سازند

    رازدارو خموش و مکارند

     

    آه،من هم زنم ،زنی دلکش

    در هوای تو می زند پرو بال

    دوستت دارم ای خیال لطیف

    دوستت دارم ای امید محال

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

    وقتی نام پیامبر اعظم را می‏آوریم، کأنه شخصیت ابراهیم، شخصیت نوح، شخصیت موسی، شخصیت عیسی، شخصیت لقمان، شخصیت همه‏ی بندگان صالح و برجسته و شخصیت امیر مؤمنان و ائمه‏ی هدی (علیهم‏السّلام) در این وجود مقدس، متبلور و مجسم است. پیامبر اعظم را می‏توان به درخشان‏ترین ستاره در کائنات عالم وجود تشبیه کرد و از آن وجود بزرگ و مقدس با این عنوان تعبیر کرد. چرا می‏گوییم ستاره‏ی درخشان، نمی‏گوییم خورشید؟ چون خورشید یک جسم و جرم مشخص و معین است، نورانی است و با عظمت است؛ اما یک جرم و یک کره‏ی آسمانی است. لکن در این ستاره‏هایی که شما می‏بینید، ستاره‏هایی هستند که یک کهکشانند و از این کهکشانی که ما در شبهای تابستان در آسمان بالای سر خودمان می‏بینیم، هزاران برابر بزرگترند. کهکشان یعنی: آن مجموعه‏ای که هزاران منظومه و هزاران خورشید در آن هست. پیامبر اعظم یک وجود کهکشان‏وار است و در او هزاران نقطه‏ی درخشنده‏ی فضیلت وجود دارد. در پیامبر اعظم، علم همراه اخلاق هست؛ حکومت همراه حکمت هست؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق هست؛ جهاد همراه با رحمت هست؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا هست؛ عزت همراه با فروتنی و خاکساری هست؛ روزآمدی همراه با دوراندیشی هست؛ صداقت و راستی با مردم همراه با پیچیدگی سیاسی هست؛ غرقه بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست؛ در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهای والای الهی با اهداف جذاب بشری همراه است. او نمونه‏ی کاملی است که خداوند در عالم وجود، موجودی کامل‏تر از او نیافریده است؛ او مبشر است، بشارت‏دهنده است؛ منذر است، بیم‏دهنده است؛ بر همه‏ی بشریت و بر همه‏ی تاریخ شاهد و ناظر است؛ فراخواننده‏ی همه‏ی بشریت به سوی خداست و چراغ نورافشان راه انسانهاست. «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا و داعیا الی اللَّه بأذنه و سراجا منیرا».

     

    بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در صحن جامع رضوی‏

    1/1/1385



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()
    یک عده‏ای آدمهای ظاهرنگر و سطحی‏بین - البته آدمهای خوب، مردمان بدی
    نبودند؛ ما اینها را میشناختیم - همان وقت میگفتند که ایشان این جوانها را
    توی میدان آوردند و بهترین جوانهای ما به کشتن داده میشوند؛ خونشان ریخته
    میشود. خیال میکردند که امام نمیداند که جان این جوانها در خطر قرار
    میگیرد. دلشان برای او میسوخت. این ناشی بود از اینکه محاسبه درست نمیشد.
    خوب بله، در جنگ تحمیلی، ما این همه شهید دادیم، این همه جانباز دادیم،
    این همه خانواده داغدار شدند. این، بهای بزرگی است؛ اما در مقابل، چه؟ در
    مقابل، استقلال کشور، پرچم اسلام، هویت ایران اسلامی را در مقابل آن طوفان
    عظیم حفظ کردیم. آن طوفانی که درست کرده بودند، طوفان صدام نبود. صدام، آن
    سرباز جلوِ جبهه‏ی دشمن بود. پشت سر صدام همه‏ی دستگاه و دنیای کفر و
    استکبار قرار گرفته بودند. اگر فرض کنیم از اول هم وارد این توطئه نبودند،
    در ادامه واضح و روشن بود؛ همه آمدند پشت سر صدام. آمریکا آمد، شورویِ آن
    روز آمد، ناتو آمد، کشورهای مرتجع و وابسته‏ی به استکبار آمدند؛ پول
    دادند، اطلاعات دادند، نقشه دادند، تبلیغات کردند. این جبهه‏ی عظیم آمده
    بود تا ایران بزرگ، ایران رشید و شجاع، ایران مؤمن را بکلی در هم بپیچد.
    یک منطقه‏ی دست‏نشانده‏ی برای استکبار را در درجه‏ی اول، مغلوبِ عنصر پست
    و کوچکی مثل صدام کند و در درجه‏ی بعد هم در مشت و چنگال آمریکا نگه دارد.
    مصیبتی را که در طول دویست سال بر سر کشور ما آوردند و این همه مشکل برای
    این ملت درست کردند، این مصیبت را صد سال دیگر، دویست سال دیگر ادامه
    بدهند. ملت ما ایستاد، امام بزرگوار ایستاد. البته جانهای عزیزی را دادیم،
    شهیدان بزرگی را دادیم، جوانهای محبوبی را فدا کردیم؛ اما این بهای گزافی
    در مقابل آن دستاورد نبود.
    بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار جمعی از مردم قم به مناسبت قیام نوزدهم دی
    ‏ 19/10/1387


  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()
    <   <<   36   37   38   39   40   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    مردم انتخاباتی میآفرینند که دشمن را خشمگین کند
    تصاویری از احمدی نژاد
    فرزندان احمدینژاد چای ریاستجمهوری را نمیخورند
    مردم انتخاباتی میآفرینند که دشمن را خشمگین کند
    میر حسین امیدوار می باشد که ...
    آلبوم جدید و فوق العاده زیبای بنیامین بهادری با نام 88
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا