همه چی از همه جا
اشتباه نکنید مجبور شدم در دو پست بنویسم پس اول پست اول را بخوانید
علت ابتلاء یعقوب به فراق یوسف قصور در اطعام مسکینی بوده است،نه نکشتن اسماعیلهایش.
در معانی الاخبار به سند خود از ابی حمزه ثمالی روایت کرده که گفت : من با علی بن الحسین(ع) نماز صبح روز جمعه را خواندم، بعد از آنکه از نماز و تسبیح فارغ شد برخاست تا به منزل برود، من هم به دنبالش برخاستم و در خدمتش بودم حضرت ، کنیزش را که سکینه نام داشت ، صدا زد و به او فرمود: از در خانه ام سائلی دست خالی رد نشود، چیزی به او بخورانید، زیرا امروز روز جمعه است . عرض کردم آخر همه سائل ها مستحق نیستند، فرمود: ای ثابت ! آخر می ترسم در میان آنان یکی مستحق باشد، و ما به او چیزی نخورانیم و ردش کنیم ، آن وقت بر سر ما اهل بیت بیاید آنچه که بر سر یعقوب و آل یعقوب آمد، به همه آنان طعام بدهید. یعقوب رسمش این بود که هر روز یک قوچ می کشت و آن را صدقه می داد و خود و عیالش هم از آن می خوردند، تا آنکه وقتی سائلی مؤمن و روزه گیر و اهل حقیقت که در نزد خدا منزلتی داشت در شب جمعه ای موقع افطارش از در خانه یعقوب می گذشت ، مردی غریب و رهگذر بود، صدا زد که از زیادی غذایتان چیزی به سائل غریب و رهگذر گرسنه بخورانید، مدتی ایستاد و چند نوبت تکرار کرد، ولی حق او را ندادند و گفتارش را باور نکردند.
وقتی از غذای اهل خانه مایوس شد و شب تاریک گشت " اِنَّالله " گفت و گریه کرد و شکایت گرسنگی خود را به درگاه خدا برد و تا صبح شکم خود را در دست می فشرد و صبح هم روزه داشت و مشغول حمد خدا بود. یعقوب و آل یعقوب آن شب سیر و با شکم پر خوابیدند، و صبح از خواب برخاستند در حالتی که مقداری طعام از شب قبل مانده بود.
امام سپس فرمود: صبح همان شب خداوند به یعقوب وحی فرستاد که تو، ای یعقوب ! بنده مرا خوار داشتی ، و با همین عملت غضب مرا به سوی خود کشاندی ، و خود را مستوجب تأدیب و عقوبت من کردی ، مستوجب این کردی که بر تو و بر پسرانت بلاء فرستم . ای یعقوب ! محبوبترین انبیاء نزد من و محترم ترین آنان آن پیغمبری است که نسبت به مساکین از بندگانم ترحم کند، و ایشان را به خود نزدیک ساخته طعامشان دهد، و برای آنان ملجأ و مأوی باشد.
ای یعقوب ! تو دیشب دم غروب وقتی بنده عبادت گر و کوشای در عبادتم "دمیال " که مردی قانع به اندکی از دنیا است به در خانه ات آمد، و چون موقع افطارش بود شما را صدا زد که سائلی غریب و رهگذری قانعم ، شما چیزی به او ندادید او "اِنَّا لله " گفت و به گریه در آمد، و به من شکایت آورد، و تا به صبح شکم خالی خود را بغل گرفت و حمد خدا را بجای آورد و برای خشنودی من دوباره صبح نیّت روزه کرد، و تو ای یعقوب با فرزندانت همه با شکم سیر به خواب رفتید با اینکه زیادی طعامتان مانده بود.
ای یعقوب ! مگر نمی دانستی عقوبت و بلای من نسبت به اولیائم سریع تر است تا دشمنانم ؟ آری ، به خاطر حسن نظری که نسبت به دوستانم دارم اولیائم را در دنیا گرفتار می کنم (تا کفّاره گناهانشان شود) و بر عکس دشمنانم را وسعت و گشایش می دهم . اینک بدان که به عزّتم قسم بر سرت بلائی خواهم آورد و تو و فرزندانت را هدف مصیبتی قرار خواهم داد، و تو را با عقوبت خود تأدیب خواهم کرد، خود را برای بلاء آماده کنید، و به قضای من هم رضا دهید و بر مصائب صبر کنید.
ابو حمزه ثمالی می گوید: به امام علی بن الحسین (ع) عرض کردم خدا مرا قربانت گرداند، یوسف چه وقت آن خواب را دید؟ فرمود در همان شب که یعقوب و آلش شکم پر، و "دمیال " با شکم گرسنه بسر بردند و صبح از خواب برخاسته برای پدر تعریف کرد، یعقوب وقتی خواب یوسف را شنید در اندوه فرو رفت ، همچنان اندوهگین بود تا آنکه خدا وحی فرستاد: اینک آماده بلاء باش ، یعقوب به یوسف فرمود خواب خود را برای برادران تعریف مکن که من می ترسم بلائی بر سرت بیاورند، ولی یوسف خواب را پنهان نکرد و برای برادران تعریف کرد.
علی بن الحسین (ع) می فرماید: ابتدای این بلا و مصیبت این بود که در دل فرزندانش حسدی تند و تیز پدیدار شد، که وقتی آن خواب را از وی شنیدند بسیار ناراحت شدند و شروع کردند با یکدیگر مشورت کردن و تصمیم بر قتل و نابود کردن او گرفتند...
ادامه دارد ...
«مراقب خودتان وروحتان باشید»
«
«بسم الله الرحمن الرحیم»
همیشه وقتی سریال یوسف پیامبر را می دیدم دلم می گرفت، و اینبار نیز هم...
تنها چیزی که آرامم می کرد، رجوع به کتاب حق بود و تفسیر آن کتاب عزیز، بلکه کلام حق خود برایم از مقام والای پیامبرانش در مقابل این داستان نوشته ها حمایت کند و دلم را روشن گرداند و همیشه اینگونه بود و اینبار نیز هم...
هر چه تحمل کردم تاب نیاوردم که پیامبری، پیامبر زاده را چون انسانهای معمولی ببینم و زنی خوشگذران و هوسباز را چون عابدان و زاهدان... گویی در این سریال، یعقوب نبی باید عشق به یوسف را از زلیخا بیاموزد!!!!!!!!!چرا که تنها همت او در فراق یوسفش بنا کردن کلبه احزان بود!!! آن هم گویی برای اینکه کودکان را کنارش جمع کند و برایشان قصه بگوید!!!!!
و اکنون که دیگر شاهکار است، زلیخا آنقدر عابد گشته که دیگر یوسف را نمی بیند، و از هوسی آنچنانی به عشقی اینچنینی نائل شده و یعقوب نبی آن بنده مخلَص حق آنقدر به عشق فرزند شیفته و فریفته گشته که اسماعیل برای خود ساخته و شریک برای خدایش قائل می شود و خود هم نمی داند !!!!!!!
وای بر ما، وای بر ما، از اینهمه افراط و تفریطمان
هر چه در این سوره مبارکه بیشتر بدان توجه شده در این سریال کمتر بدان پرداخته شده و هر چه در قرآن کمتر مورد توجه بوده پررنگ و زینت گشته!!!!!!!
گرچه مجال سخن بسیار کوتاه است ولی بقدر بضاعت تقدیمتان؛
قضاوت با شما:
آنچه از این پس می آید کلام حقی است که هیچ شکی در آن نیست و غیر ذی عوج است.
1. در دفاع از حضرت یعقوب نبی(ع)
نکاتی درباره شخصیت یعقوب(ع)
یعقوب هم مانند یوسف از مخلصین بوده ، و خدا وی را نیز تأویل احادیث آموخته ، به دلیل اینکه در این آیه شریفه: " وَ کَذَلِکَ یَجتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِن تَأویلِ الأَحَادِیثِ وَ یُتِمُّ نِعمَتَهُ عَلَیکَ وَ عَلَی آلِ یَعقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَی أَبَوَیکَ مِن قَبلُ إِبرَاهِیمَ وَ إِسحَاقَ إِنَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ " یعقوب، خبر می دهد به یوسف که سرانجام کار تو چیست ، و خوابت چه تأویلی دارد، و قطعاً آنچه گفته از باب گمان و تخمین نبوده بلکه به تعلیم خدایی بوده است .
مضاف بر این ، در آنجا که به حکایت قرآن آن حضرت فرزندان خود را نصیحت کرده و چنین فرموده:
"وَ إِنَّهُ لَذُو عِلمٍ لِمَا عَلَّمنَاهُ وَلَکِنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یَعلَمُون " و او به خاطر اینکه ما تعلیمش کرده بودیم صاحب
علمی بود و لیکن بیشتر مردم نمی دانند.
دلیل دیگر این مدعی این است که یوسف - به حکایت قرآن - بعد از آنکه به رفقای زندانیش فرمود:
"لَا یَأتِیکُمَا طَعَامٌ تُرزِقَانِهِ إِلَّا نَبَأتُکُمَا بِتَأوِیلِهِ قَبلَ أَن یَأتِیکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی" این تعلیم الهی را چنین تعلیل کرده : "إِنِّی تَرَکتُ مِلَّةَ قَومٍ لَا یُؤمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُم بِالآخِرَةِ هُم کَافِرُونَ وَ اتَّبَعتُ مِلَّةَ آبَائِی إِبرَاهِیمَ وَإِسحَاقَ و یَعقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَن نُشرِکَ بِاللَهِ مِن شَیءٍ" و در آن چنین فهمانید که اگر من تأویل هر چیز را می دانم برای این است که مخلَص_به فتح لام_برای خدایم ، و اگر برای خدا مخلصم این صفت را بدان سبب دارم که پیرو پدرانی چون ابراهیم و اسحاق و یعقوبم که پیغمبرانی نقی الوجود و سلیم القلب بودند، وجودشان پاک و دلهایشان به تمام معنا سالم از شرک بود. و چون همین علّت که باعث شد وی دارای علم به تأویل احادیث باشد، در پدرانش نیز بوده، اشتراک در علّت ما را ناگزیر می سازد که بگوییم پدران بزرگوارش ، ابراهیم و اسحاق و یعقوب نیز مخلَص بودند، و علم به تأویل احادیث را داشتند. آیه شریفه "وَ اذکُر عِبَادَنَا اِبرَاهیمَ وَ اِسحَاقَ وَ یَعقُوبَ اُولِی الاَیدِی وَ الاَبصَار إِنَّا اَخلَصنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکرَی الدَّار" نیز مؤ یّد این مدعی است ، چون این معنا را دست می دهد که مسأله علم به تأویل احادیث از نتایج و فروع اخلاص برای خدای سبحان است.
یعقوب (ع ) و فرزندانش در حقیقت به خدا سجده کرده اند.
آنچه که یعقوب (ع) خبر داد درست مطابق با رویای یوسف بود، برای این که سجده کردن ایشان برای یوسف با اینکه یکی از آنان خود یعقوب (ع) است که از مخلَصین است و جز برای خدای واحد سجده نمی کند، خود کاشف از این است که ایشان در برابر یوسف ، خدا را سجده کرده اند، نه اینکه یوسف را سجده کرده باشند، و در حقیقت یوسف را نظیر کعبه قبله خود قرار داده اند. پس می فهمیم که نزد یوسف و برای یوسف جز خدا چیز دیگری نبوده ، و همین خود دلیل دیگری است بر اینکه وی برای پروردگارش از مخلَصین بوده ، و کسی جز خدا در او شرکت نداشته ، همچنانکه خودش بدان اشاره کرده و گفته :" مَا کَانَ لَنَا أَن نُشرِکَ بِاللَّهِ مِن شَیءٍ" سابقاً هم گفتیم که علم به تأویل احادیث متفرع است بر اخلاص . از همین جهت است که یعقوب در تعبیر رویای یوسف گفت:" وَ کَذَلِکَ - یعنی همینطور که خودت را مسجود آنان دیدی - پروردگارت تو را برمی گزیند و خالص برای خود می کند و تأویل احادیث را به تو می آموزد...
ادامه دارد...
«مراقب خودتان و روحتان باشید»
وقتی تصمیم میگیرید که صاحب فرزند شوید، در واقع مسئولیت سنگین و بلند مدت تربیت او را پذیرفتهاید. تربیت به معنی تعلیم دادن و پروراندن است. وقتی فرزندان خود را تربیت میکنید، به آنها میآموزید که چگونه رفتار کنند. یعنی شما با قانونگذاری و اعمال انضباط به آنها کمک میکنید تا تکلیف خود را بدانند. این مسأله احساس امنیت و آرامش خاطر آنان را افزایش میدهد و از آنجایی که کودکان دوست دارند احساس کنند والدینشان از آنان راضی هستند، با ارائه توجه و محبت مناسب از سوی خانواده گام مهمی در ارتقای بهداشت روان کودک و اطرافیان برداشته میشود.
ادامه مطلب...
در کنار آمادهسازی فضای خانه برای بهتر درس خواندن دانشآموزان باید محیط و فضای مدرسه را نیز موردتوجه قرار داد استرسها روی هم انباشته میشوند و در یک زمان به فرد حمله میکنند و کارآیی او را پایین میآورند و این میتواند موجب ضعف حافظه و حواسپرتی بچهها شود.
برای انتخاب مراقب برای امتحانات باید به این نکات توجه کنیم.
نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 6:58 عصر | نظرات دیگران()
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ |