ْآرشیو مطالب 88 - همه چی از همه جا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که خود را در جاهایى که موجب بدگمانى است نهاد ، آن را که گمان بد بدو برد سرزنش مکناد . [نهج البلاغه]
امروز: پنج شنبه 04 اردیبهشت 18

 

درباور من  دلخسته   یاوری

دوری اگرچه هنوزم برابری

با خاطرات تو پیوسته سرکنم

برخاطرات گذشته تو داوری

باورچرا کنم این  اشتیاق را

باورنمیکنم که درآئی زهردری

گفتی که میل تو برما مراد نیست

در باوری که زخوبان همه سری

دیشب به کوی تو ما را گذارشد

دیدم براستی که همان ماه منظری

 



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

     

    من از تبار عاطفه گسستم و جدا شدم

    نشسته در سکوت خود اسیر انزوا شدم

    ورق زدم همیشه را ، مرور تلخ و مبهمی است

    پس از گذشت سالها ، دوباره مبتلا شدم

    همیشه فرصت مرا ، زمان مچاله می کند

    نیامده در ابتدا ، دچار انتها شدم

    نگاه من به پشت سر ، به آرزوی کهنه ام

    همیشه حسرت است و من چه بی سبب فنا شدم

    شکسته شد غرور من میان این همه هجوم

    زمان بی نهایتی است بدون ادعا شدم

    میان عقل و عاطفه به جستجوی یک سوال

    چه سود ، پاسخی نبود ، مرتکب خطا شدم

     

    هنوزم دلواپسی ...

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()
     
    کوچه را طی کرده دل در اوج غم
    شـــب ز انـــدوه دل من تیره شد
    لحظه در لحظه به تاریکی رسید
    در صدای پای من شب خیره شد
    خود ندانم کی سحر از ره رسید
    غم ولی بر روح وجانم چیره شد
    آسمان !...شب دیدی وروشن شدی
    از چه این دل بیشتر غمدیده شد؟!!
     


  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

     

    اگر چه مثل تو دیوانگی بلد بودم

    همیشه پیش تو یک اتفاق بد بودم

    تو ماه بودی و بی نردبان به یاد این

    که دست من به تو هرگز نمی رسد بودم

    چه ساده محو شدم لای دفتر قلبت

    چرا که پیش تو یک اسم ساده من بودم

    بگو چه رودی از این جا گذشت غیر از تو

    که در مسیر عبورش شبیه سد بودم

    چگونه عشق نفس می کشید در شعرم

    اگر زنده نبودم ، اگر جسد بودم

    میان این همه آدم که دوستم دارند

    فقط برای تو یک اتفاق بد بودم

     

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()

     

    چقدر بی تو خسته ام ، چقدر بی تو درشتاب

    چه شعرها نوشته ام ، من از غم تو در کتاب

    بهانه ای به شعر من ، همیشه  با  تو گفته ام

    تو نغمه وترانه ای  ، برای  تشنگی  چو آب

    چو دورم ازتو مدتی ، نمی   کنم     شکایتی

    شکایت از فلک کنم ، که ره نموده درسراب

    به میل دل نشد مرا ، هرآنچه  دل طلب نمود

    هَزَار پرکشیدو رفت، نشسته جای آن غراب

    اگرچه خسته ام ولی ،امید   مانده   شاید  او

    زدردرآید آنکه هست ، به پاکی  طلای ناب

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 7:26 عصر | نظرات دیگران()
    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    مردم انتخاباتی میآفرینند که دشمن را خشمگین کند
    تصاویری از احمدی نژاد
    فرزندان احمدینژاد چای ریاستجمهوری را نمیخورند
    مردم انتخاباتی میآفرینند که دشمن را خشمگین کند
    میر حسین امیدوار می باشد که ...
    آلبوم جدید و فوق العاده زیبای بنیامین بهادری با نام 88
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا