ْآرشیو مطالب 88 - همه چی از همه جا
[ و او را گفتند اگر در خانه مردى را به رویش بندند روزى او از کجا سوى او آید ؟ فرمود : ] از آنجا که مرگش بر وى در آید . [نهج البلاغه]
امروز: شنبه 04 مرداد 4

عناوین برجسته

الف) خانه های نور

1- ابن تیمیه و شاگردش «ابن قیّم» اولین کسانی بودند که حرمت بنای بر قبور را مطرح کردند و در پی آن آل سعود با دستاویز قرار دادن نظریه آنها، تمامی گنبد و بارگاه ائمه اطهار (علیهم السلام) و اولیاء الهی را تخریب کردند.

2- در سند حدیث، پنج راوی وجود دارند که بنا بر نظر اهل فن، هر پنج نفر در کتب حدیث شناسی و رجالی شیعه و سنی مورد خدشه قرار گرفته اند؛ به گونه ای که امام حنبلی تنها یکی از راویان را صاحب بیش از 500 خطا در احادیث می داند.

3-   دلیل دیگر وهابیان ادّعای اجماع بر تخریب قبور است. این ادعا بعد از فتح مدینه به دست وهابی ها و تحت فشار آنها، توسط برخی از علمای مدینه صورت گرفته است.

4 - با کمی اندیشه می توان دریافت که تخریب قبور و بارگاه امامان، گذشته از هتک و بی احترامی، مبارزه با اصالتِ اسلام و اصالتِ پیامبر اسلام (ص) نیز می باشد و جا دارد کمی اندیشه کنیم که چه چیزی بهتر از نگهداری ِ تمام آثار و نشانه های صاحب رسالت می تواند اسلام را و نسل های آینده را نسبت به شبهاتی از این دست، حفظ کند؟

5 - محبت و مودّت باید نمود خارجی داشته باشد. این نمود می تواند شامل نشر سخنان، حفظ و صیانت آثار و یادگارهای پیامبر(ص) و ائمه(ع) و بنای یادبود بر قبور آنها و... باشد.

6- وقتی امری جزو شعائر الله قرار گرفت، باید مورد تکریم و احترام قرار گیرد. بنابراین تعظیم این قبور به هر وسیله، از جمله ساخت بنا و ترمیم آنها و ساختن صحن و سرا و مسجد در اطراف آنها، امری راجح و پسندیده و بلکه ضروری می باشد.

ب) زن و عقلانیت

1-  حتی می توان پا را فراتر نهاده و بر خلاف تصور عمومی، زن را از مرد کامل تر دانست. جناب محی الدین، سِرّ محبوب بودنِ زن که در بیان پیامبر گرامی اسلام آمده است را چنین تبیین می کند:

« چون ذات اقدس خداوند منزّه از آن است که بدون مجلّا و مظهر مشاهده شود، هر مظهری که بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد، بهتر خدا را نشان می دهد و زن در مظهریت خدا، کاملتر از مرد است؛

 

2-     قانون تکوین و بقای نسل انسان اقتضا می کند که زایمان وجود داشته باشد. خداوند این وظیفه را به عهده ی زن گذاشت و لوازم آن را نیز به او عنایت کرد. برای این که درد زایمان قابل تحمل باشد، ضعف عقل لازم است.

3-     امام علی(ع) بر زن ستم کرده و به شدّت بر او تاخته است. اما جای تعجب است که چرا هیچ گونه خیری در زن ندیده و از خوبی هایش یاد نکرده و به نیکی از او نام نمی برد؟! با این همه، دیدگاه هایش در نهج البلاغه درباره ی زن، رأی سیاسی و شخصی است، نه دیدگاهی اجتماعی که قوانین بر آن مبتنی گردد و منزلت حقیقی زن و جایگاه تاریخی اش بدان شناخته شود.

4-     نهج البلاغه مجموعه ای است که سید رضی حدود 2 قرن پس از حضرت امیر(ع) به جمع آوری آن پرداخته. بنابراین نمی توان قسم خورد تمام کلماتی که در بیشتر خطبه ها یا نامه ها یا حکمت ها از حضرت نقل شده به دور از تحریف و دستبرد باشد.

5-     اگر بلوغ پسران پیش از دختران می بود، بی شک جهانیان این امر را به عنوان بهترین و محکم ترین دلیل در اثبات برتری خِرد مردان استفاده می کردند و اکنون که این امر معکوس است، متأسفانه به آن توجهی ندارند و حتی این امر را زمینه ای برای تحقیر زن، جلوه می دهند.

6-      یکی از اموری که در تفسیر نصوص دینی باید منظور گردد، این است که واژه ها در بستر شکل گیری و زمان خود قرار گیرند و بعد تفسیر شوند، یا به نمونه های مشابه در سایر نصوص مراجعه کرد؛ وگرنه نمی توان واژه ها را در شرایط امروزی تفسیر کرد.

 

7- بانو مجتهده امین، عقل معاش را به استعدادی از نفسِ انسان که به تدبیر امور دنیایی می پردازد توصیف می کند  

و در مقابل عقل معاد را استعدادی از نفس می داند که به وسیله آن انسان بر پاک نمودن نفس خویش از صفات ناپسند و آراستن آن به صفات نیکو توفیق می یابد.

8- دلیل بر آنکه مفهوم نساء می تواند مفهوم ذهنی افراد باشد، آنکه حضرت علی (ع) در کلام دیگری می فرماید: « فلان زن را رأی زنانه سر زد.» یعنی آنچه مردم رأی زنانه می نامند از آن بانو سر زد. در تصور عامه ی جامعه ی آن روز، رأی زنانه یا سخن زنانه، مقرون با مفهوم رأی یا سخن بدون تأمل و تعمق بوده است.

9- آیا حجم و بزرگی مغز مرد، نشان دهنده ی درک و تعقل بیشتر است؟ پس با این اوصاف، مغز وال که 200 کیلوگرم است، باید تمام مسائل را به خوبی درک نماید و هیچ مشکلی نداشته باشد؟!

 10- مطالعات انجام شده طی قرن بیستم نشان داد، تفاوتی در هوش کلّی بین 2 جنس وجود ندارد؛ کما اینکه مطالعات نشان داد، مردان به طور متوسط 8/4 امتیاز در IQ بالاتر و زنان به طور متوسط 7/5 امتیاز در حافظه بالاتر هستند .

 11- علامه طباطبایی(ره) معتقد است: «علت عقب ماندن زن در کمال، مستند به سوء تربیتی می باشد که سال های متمادی دوام داشته است وگرنه، طبیعت زن با مرد مساوی است.» وی در مورد تفاوت عقل زن و مرد نیز بر این نظر است که: « آن عقلی که در مرد بیش از زن است ، فضیلتی زائد است نه معیار فضل.»

12- زن و مرد علاوه بر اندام و جهازات مغزی، از لحاظ اندیشه، جذبه، گرایش، کشش، انجذاب و عاطفه نیز یکسان نیستند. اما این تفاوت به معنای نقص یکی و برتری دیگری نیست؛ بلکه به معنای تفاوت آن دو برای ایفای بهتر مسئولیت ها می باشد.

ج) بحران معرفت

1-  محدود کردن شناخت های انسان به محسوسات و مهجور ماندن از شناخت غیرآن، یعنی مواجه شدن با بحرانی بنام بحران معرفتی.

2- ره آوردِ این بحران، بریدن و محروم شدن انسان از غیر ماده و ابزارهای شناخت غیرمادی است. و چه سخت و بحران زاست برای انسانی که خود از ساحت های مادی و غیر مادی شکل گرفته - و آنچه که قوام و حقیقت او را ساخته همان بعد غیرمادی است- از آن بُعد و ساحت بریده گردد.

3- مهمترین عامل در بحران معرفتی این است که راه های شناخت و ابزار معرفت را محدود می کنند و دین، درست از همین بُعد برای این بحران راهکار ارائه می دهد. کاری که دین می کند این است که راه های شناخت و معرفت را در دامنه ای وسیع تر مطرح می کند و ابزارهای شناخت را فزون تر می کند. لذا راه شناخت وسیعی چون راه وحی و شهود را در اختیار انسان می گذارد.

4- بی تردید انسان خاکی، از شناخت تامّ و تمام خداوند عاجز است. دین در این جهت یک راه میانه و قابل دسترسی در اختیار بشر می گذارد و آن راه این است که چگونه شناختن خدا را به انسان آموزش می دهد و این معرفت را به فرموده ی علی (ع) بالاترین معرفت ها می داند.

5-  با مراجعه به متون دینی و اندیشه های دین پژوهان، با چهار پنجره ی معرفتی مواجه می شویم که با نگریستن با هر کدام از آن پنجره ها، خداشناسی و معرفت به اسماء و صفات خداوندی برای بشر مهیّا می شود.1-  راه عقل 2- مطالعه در جهان هستی 3- کشفو شهود قلبی 4 حقایق موجود درنصوص.

6- مراجعه  به متون وحیانی و سخنان اولیاء دینی، حقایق و معارف عمیقی درباره ی خداوند و اوصاف و صفات او در اختیار انسان می گذارد. حقایقی که اگر در قرآن و روایات ذکر نشده بود، معلوم نبود عقل در تأملات خود سر از کجا درآورد. و لذا یکی از راه های معرفت افزایی متقن و بی ضرر، متون وحیانی و روایات معصومین است که دین در اختیار بشر گذاشته است.

7- در مکاتب و اندیشه های غیردینی، آنگاه که بحث انسان شناسی مطرح شده، با انبوهی از نظریات متضاد و یک جانبه مواجه می شویم که حکایت از وضع و حال بسیار نامناسب انسان شناسی غیردینی است. این نظریات متضاد و نامتجانس، حاکی از یک بحران معرفتی بسیار جدی در حوزه انسان شناسی است که بجای باز کردن گرهی، خود گره کوری بر مسئله زده است.

8- ماکس شِلر فیلسوف آلمانی: «هیچ وقت در عرصه ی تاریخ، انسان آن قدر برای خود مسأله نبوده که امروز هست ... علوم تخصصی که پیوسته تعدادشان رو به افزایش است و با مسائل انسان سر و کار دارد، بیشتر پنهان گرِ ذات انسان در پرده ی حجابند»

9- از ویژگی های انسان شناسی دینی خطاناپذیری آن است؛ چرا که انسان شناسی دینی برگرفته از معارفی است که آن معارف،ویژگی وحیانی داشته و از استحکام و اتقان یقینی برخوردار است. در حالی که در مکاتب غیروحیانی، خبری از چنان اتقان و استحکام نیست.

10- پوشیده نیست که هیچ یک از مکاتیب بشری نتوانسته به پرسش های مهم و اساسی در مورد انسان پاسخ مناسبی بدهد. از سوی دیگر برخی ادیان آسمانی نیز از آفت تحریف بدور نمانده لذا در پاسخگویی به پرسش های بنیادین انسان شناسی، عاجز مانده و نمی توان پاسخ های مناسب از متون تحریف شده ی دینی استخراج کرد.

11- انسان از نظر دین نه خوب مطلق است و نه بد مطلق.  برخلاف کسانی که طبیعت انسان را کاملاً منفی معرفی کرده اند و برخلاف کسانی که انسان را ذاتاً نیک دانسته اند، انسان موجودی است مختار که می تواند راه هدایت و یا راه ضلالت را برگزیند.

12- استاد مطهری(ره: «آگاهان جهان، عیب اساسی که به فرهنگ و تمدن غربی گرفته اند این است که این فرهنگ، فرهنگِ جهان آگاهی و خودفراموشی است. انسان در این فرهنگ به جهان آگاه می گردد و هر چه به جهان آگاه می گردد بیشتر خویشتن را از یاد می برد. راز اصلی سقوط انسانیت در غرب همین جاست.

13- دین در کنار ماده از جهان دیگری بنام ماوراء طبیعت یاد می کند. عمده ترین تفاوت جهان شناسی دینی با جهان شناسی غیردینی در همین نکته نهفته است. خدمتی که جهان شناسی دینی به بشر می کند، گشودن دریچه ای برای بشریت به جهان غیب است. از همین دریچه است که انسان با مجموعه ای از معارف و تعالیم در حوزه ی جهان شناسی مواجه می گردد. 

14- یکی از مباحث مهم در جهان شناسی دینی تبیین چگونگی ِخلقت جهان است. تا کنون یافته های بشری نتوانسته نظریه ای متقن در این مورد ارائه دهد و اگر حرف هایی هم بیان گردیده، بیشتر در پرتو تعالیم دینی بوده است.

15- از نظر ارسطو، شناخت معماهای آفرینش، اساسی ترین مسأله برای انسان است و کسی هم که نمی خواهد بداند از کجا آمده و چه باید بکند تا شخصیت خویش را به رشد و کمال برساند، با خویشتنِ خویش به مبارزه برخواسته است.

16 - و سرّ اندیشه های مبتنی بر پوچی گرایی، بدبینی به خلقت، اعتقاد به بی ارزشی و بی فایدگی خلقت از ابوالعلاء معرّی گرفته تا خیام، شوپنهاور، آلبرکامو، ژان پل سارتر و ... و در این اواخر صادق هدایت و ...نیز در بریدگی از وحی و دین و در نتیجه پی نبردن به هدفمندی خلقت نهفته است.

 



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 6:38 عصر | نظرات دیگران()

    د) مصاحبه یزدی

    1- بعضی ها فکر می کنند، حکومت اسلامی از زمانی تشکیل شد که حضرت امام (ره) به ایران آمدند و رژیم ساقط شد؛ در حالی که قبل از سقوط رژیم نیز، حضرت امام (ره) به طور مکرّر دستورات حکومتی صادر می کردند.

         2- ائمه اطهار (ع) در طول زندگی شان، تکلیف زمان غیبت را هم معین کرده اند. روایات عدیده ای که در این مسأله وجود دارد و بخصوص در توقیعات حضرت ولی عصر (عج)، حکومت به فقیه جامع الشرایط سپرده شده است. یعنی عنوان فقیه جامع الشرایط، از طرف ذات باری منصوب است.

    3- «حکومت از بالا به پایین است نه از پایین به بالا.» در تمام دنیا، حکومت از پایین به بالاست و احزاب، مردم، دستجات و... قدرت و حق حاکمیت را به یک فرد می دهند ولی در نظام اسلامی، مشروعیت حکومت از بالاست و مقبولیت و قدرت اجرا دادن از پایین است.

    4- اگر همه ی مردم رأی بدهند که فلان آقا، رئیس جمهور است و حق حاکمیت مطلق دارد ولی رهبری تنفیذ نکند، این آراء، مجوز اقدام و تصرف در شئون مردم نیست. باید تنفیذ فقیه جامع الشرایط باشد تا تصرفات رئیس جمهور، تصرفات شرعی و قانونی باشد.

    5- آن چیزی که اسلام می گوید: مردم سالاری دینی است. یعنی مردم هستند ولی مردم مُتدیّن؛ نه مردمی که مخالف دین هستند.

    6- اسلام هیچ گاه با این مردم کنار نمی آید. مردمی که بگویند: شراب خواری داشته باشیم، آزادی جنسی داشته باشیم، حکومت هم داشته باشیم. ما می گوئیم این حکومت را باید در غرب داشته باشید. اینجا که ما هستیم، اسلام هست.

    7- به خاطر دارم وقتی به دیدار رهبری رفتیم، بنده در کنار آیت ا... مشکینی (ره) نشسته بودم. به ایشان گفتم: «خوشبختانه دعوای من و شما حل شد و شما بحمد الله در آخرین مرحله، حقیقت را بیان داشتید.» ایشان هم خیلی دعا کردند.

    8- . فقیه، بدعت گزار نیست. فقیه اگر بخواهد به یک چیز غیر دینی، رنگ دینی بدهد، بدعت است و یا اگر بخواهد یک چیزی از دین را برداشته و بگوید: امروز مناسب نیست، بدعت است.

    9- اگر در جایی گفته می شود که در حال حاضر حدّ رجم را به دلیل سوء استفاده دشمن انجام ندهید، به این معنا نیست که رجم از احکام اسلامی خارج شده است. احکام اسلامی را هیچ کس حق ندارد جا به جا کند. خود پیامبر هم نمی توانند این کار را بکنند و نمی کنند.

    .10- ما باید آنها را تحت فشار بگذاریم! حقوق بشر باید خودش را با ما تطبیق کند.

    این تفکر که کسی خیال کند، شرایط بیرونی موجب می شود اسلام آهسته آهسته خودش را با شرایط بیرونی تطبیق بدهد، درست نیست. اگر اینگونه بود، امروزه از اسلام هیچ خبری نبود.

    11- بنده خودم در دستگاه قضائی بوده ام. یکی از مواردی که حقوق بشر در مورد آن تأکید داشت، تساوی دیه ی مسلم و کافر بود. آخرین مطلب این شد که: اگر یک کافری کشته شد، حکومت حق دارد مقدار باقیمانده را از جیب خودش پرداخت نموده و به اندازه ی دیه ی یک مسلمان بپردازد و اِلّا حکم شرعی دیه ی کافر، نصف مسلمان است.

    12-  ساختمان های چندین طبقه، فضای سبز وسیع، برای یک شهر اعتبار محسوب می شود ولی اعتبار واقعی به عالمان و دانشمندان آن است.

    بنابراین به نظر بنده، وظیفه ی علمای عظام شهر این است که بُنیه ی علمی فضلای خودشان را تقویت کنند تا عالم بشوند نه اینکه مدرک بگیرند.

    ح) مصاحبه با مجتهده

    1- . اوقاتی که در کودکی با بچه های همسن بودم، مثل آنها تفریح و گردش نمی کردم بلکه مشتاق بودم بیشتر تنها باشم تا بهتر بتوانم فکر کنم زیرا گمشده ای در وجود خود داشتم.

    2- علمای نجف که از نوشتن «اربعین» اطلاع حاصل نمودند کتباً سئوالاتی راجع به «فقه» نمودند و پس از آنکه جواب ایشان را دادم «درجه ی اجتهاد» به من عطا فرمودند .

    3- . نمی گویم از غیب خبر دارم و از حال و باطن کسی، اما اغلب معنویات و معارف خود را از استاد فرا نگرفته ام، بلکه از این حالات آورده ام و غالب نوشته هایم با ارشاد خدا و کمک او بوده است.

    4- به هیچ وجه نمی توان چنین حرفی زد که همه ی مردان به طور کلی از زنان برتر هستند. ما زنانی چون فاطمه (س)، خدیجه، مریم و بسیاری از زنان دیگر را داریم که خیلی از مردها بهتر بوده اند. تفوقی که در بعضی مسائل خداوند برای مردان قائل شده یک مسئله کلی به کلی است نه فرد به فرد.

    5- در موقعیت امروز، آنچه برای زنان در درجه ی اول اهمیت قرار دارد این است که با نفس و دلخواهی های خود در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن خود و به مدل های گوناگون درآمدن مبارزه کنند.

    6- من مخالف تحصیل کردن خانم ها نیستم، تحصیل کنند و علم بیاموزند لکن با حفظ نفس و آبروی اسلام.

    خ) عرفان اوشو

    1- اوشو  می گوید:« عشق، زاده ی کشش جنسی است و عشق منشاء نیایش است.» از نظر اوشو مذهب یعنی عشق و عشق هم دقیقا زاییده ی ارضای نیازهای جنسی است. اوشو حتی ادیان را نقد می کند که چرا احساس گناه در مردم ایجاد می کنند؟!

    2- به محض این که مؤنث و مذکر با هم تماس می یابند، یک مدار الکتریکی کامل می شود و آن خودآگاهی که از بدن بیرون رفته است، به سرعت به بدن باز می گردد.

    3- مرد همیشه مهاجم است و زن همیشه تسلیم. اگر این دو با یکدیگر ترکیب شوند،«ما» باقی نمی ماند. از اتحاد آن دو آنچه باقی می ماند«من» است و این فنا است. اگر زن کاملا تسلیم مرد شود، راه طولانی او کوتاه می گردد. در این صورت ازدواج های درونی و اتحاد کالبدهای زنانه و مردانه داخلی به سهولت انجام می گیرد و در چنین حالتی، زن می تواند بگوید:"همسر خدا است.

    4- .اوشو اندیشه ی آزادی انسان و نفی تقدیر را از بودا به ارث برده است. بودا با تصور اینکه انسان آزاد است و می تواند آینده ی خود را هر گونه که می خواهد بسازد، تقدیر جهان را منتفی دانست. گویا آزادیِ بشر را با نقشه داشتنِ جهان قابل جمع ندانست و در نتیجه تقدیر جهان را به نفع آزادیِ بشر مصادره کرد.

    5- ایشان خود را "زوربای بودایی" می نامد. چرا؟ چون زوربای، نماینده غنای زندگی بیرونی است. در نقطه مقابل او، بودا کسی بود که همه لذت ها را کنار می گذارد. ایشان می گوید:" من زوربای بودائیم"؛ یعنی این دو شخصیت متضاد را با هم جمع کرده است. یک انسانی که هم دنیا را دارد و هم به معنویت چسبیده است.

    6-  فویرباخ، مارکس، نیچه و فروید را تمجید می کند و از آن ها سپاس گزار است؛ چرا؟ چون در از بین بردن ادیان کهن، نقش زیادی داشتند و این نشان می دهد که چقدر با ادیان کهن مثل مسیحیت، یهود، اسلام مخالفت دارد.

    7- اوشو اندیشه های سازماندهی شده ای ندارد. ریشه های آیین دست ساز او، مخلوطی از آموزه های بودیسم، تانتاریسم، یوگا، حتی آموزه های شیعی و تصوف.... است. در سراسر آموزه های اوشو، اومانیسم و انسان محوری سایه انداخته و به جای هدایت به سمت معبود، انسان به خودش دعوت می شود.

    8- جهان بینی انسان محور، مادی و عینی گرا و ظاهرگراست و در نتیجه، مفاهیم نیز در پیوند با همین فضای ظاهری و تجربی تبیین می شود. از همین روست که اوشو نیز با تمام ادعایی که در درونی کردن مفاهیم دارد، عشق را در حدّ شهوات و غرایز و آزادی های جنسی تنزّل داده است.

    9-  بیشتر عارفان الهی، عشق مجازی را مشاهده صفات وجودی نادیدنی در موجودات دیدنی و محسوس می دانند و ساحت عشق مجازی را دور از شهوات و غرایز تصویر می کنند. بنابراین قوس اعلای افکار عاشقانه عرفانهایی چون عرفان اوشو، سطح نازل عشق مجازی در عرفان اسلامی  به شمار می آید.

    10- نگاه اوشو به مقوله آرامش نیز یک نگاه کاملا سطحی و پوسته ای است و بیشتر به تخدیرات افیونی و سرخوشی های اهالی سیرک شباهت دارد تا یک توصیه معنوی و عرفانی. در نگاه او لذت بردن و شادی کردن از راه های کسب آرامش است.

    11- اوشو با جشن، پایکوبی و زیر پا گذاشتن مسائل اخلاقی و هنجارهای اجتماعی، انسان را به آرامش دعوت می کند. این دیدگاه را با توصیه اسلام به ذکر، دعا و یاد خدا مقایسه کنید. دعا و نیایش باعث می شود که انسان ناراحتی ها و گرفتاری های خود را به زبان آورده و تخلیه روانی شود. چنانکه موجب می شود با پیدا کردن شریک غم، عامل آرامش زدای تنهایی و بی کسی از انسان دور شود.

    12- سفارشان باگوان باعث ایجاد آرامش های لحظه ای ( اگر نگوئیم تخیل آرامش) می شود و به آن لحظه رسیدن، پایان کار است. در نقطه مقابل، سفارشات دین در قالب ذکر و دعا و نیایش، ضمن آرامش بخشی درونی، آغازگر کار و کوشش بوده و نخستین گام به سوی عمل است.

    13- آن چه عارفان مکتب اوشو با تجربه عرفانی خود از حقیقت یابی و عشق درون به آن دست یافتند، در عرفان اسلامی به مثابه سرگرم کردن یک کودک است با شکلات مختصری که بتوان او را فریفت تا (گوهر) با ارزش در نزد او را از چنگش بستانند.

    14- او انسان را جایگزین خدا کرده و همه کامل ها و دگرگونی ها و بی حد نمایی ها و بی زمانی و بی صورت گری و...را به پای انسان می چسباند.

    15- چگونه دعا  کردن در این مکتب از دست انسان های عادی کاملا خارج و تنها در اختیار برهمنان و روحانیان هندو است در حالی که دعا در میان امت اسلامی با متن های روشن و ساده و در عین حال پرمحتوا، در اختیار همه مؤمنان است.

    16- . استمرار شهوانی روح که به عنوان عشق در عرفان اوشو رونمایی می کند، شخصیت شخص را به کویری تهی تبدیل می کند و سر انجام او را به سرگردانی و پوچی رهنمون می گردد.

    17-  از نظر عرفان اوشویی کسی که می اندیشد و با ذهن سروکار دارد، به خدا نمی رسد. زیرا فکر انسان نمی تواند خدا را بشناسد و هر چه درباره خدا گوید، مجموعه ای از خلق افکار بشری است. تنها وقتی می توان خداوند را ملاقات کرد که فکر نباشد. افکار، تارهای درهم پیچیده ای هستند که معرفت خدا را صد چندان مشکل می کنند.

    18- در عرفان اوشویی پیوسته سرگردانی بر انسان حاکم است؛ زیرا اوشو معتقد است که شیطان قدرت گمراه کردن انسان را ندارد، خداوند هم قدرت هدایت انسان را ندارد.



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 6:38 عصر | نظرات دیگران()

    1-     ره آورد بحران معرفتی چیست؟

    الف) علم گرایی          ب) محروم شدن از غیر ماده       ج) تجربه گرایی            د) توهّم انگاری

    2-     مهم ترین عامل در بحران معرفتی چیست؟

    الف) بی هویتی           ب) توسعه در ابزار معرفت          ج) انکار وحی               د) محدود شدن ابزار معرفت

    3-     از نظر کاسیرو، دین به ما نشان می دهد که انسان وجودی دوگانه دارد که انسانِ........است.

    الف) مادی و معنوی    ب) فلسفی و تجربی                  ج) قبل از هبوط و بعد از هبوط     د) همه ی موارد

    4-     کدام یک، از محورهای تاریک انسان شناسی معاصر نیست؟

          الف) نبود داور واحد    ب) بررسی مقطعی انسان          ج) بررسی انسان به عنوان کل      د) ناسازگاری تئوری ها

    5-     انسان شناسی دینی از ........................ برخوردار است.

    الف) جامعیّت             ب) خطاناپذیری                    ج) توجه به تمام ساحت های وجودی    د) همه ی موارد

    6-     اساسی ترین عیب فرهنگ و تمدن غربی از دیدگاه استاد مطهری(ره) چیست؟

    الف) جهان آگاهی      ب) خود فراموشی                  ج) جهان آگاهی و خودفراموشی      د) رشد بی اندازه ی علم

    7-     اولین کسی که بنای بر قبور را از مظاهر شرک شمرد کیست؟

    الف) ابن تیمیه             ب) آل سعود                         ج) ابن قیّم                                د) ابن تیمیه و شاگردش ابن قیّم

    8-     از نظر شیعه، تخریب قبور و بارگاه امامان، موجب...............می باشد.

    الف) بی احترامی        ب) مبارزه با اصالتِ اسلام       ج) مبارزه با اصالتِ پیامبر          د) همه ی موارد

    9-     مقصود از بیوت و رفع در آیه ی «فی بیوت أذن الله أن ترفع» چیست؟

    الف) مسجد-  حسی    ب) خانه های پیامبران-  معنوی           ج) مسجد-  معنوی             د) خانه های پیامبران-  حسی 

    10-  از دیدگاه تفکر غربی، تساوی یا تفاوت زن و مرد.........

    الف) سالبه به انتفاء موضوع است      ب) موجبه است      ج) سالبه به انتفاء محمول است          د) سالبه به انتفاء موضوع نیست

    11-  از نظر ابن عربی، زن در مظهریت خدا، کامل تر از مرد است زیرا.........

    الف) زن، مظهر قبول و انفعال است                   ب) زن، مظهر فعل و تأثیر و مرد، مظهر قبول و انفعال است

    ج) زن، مظهر قبول و انفعال و مرد، مظهر فعل و تأثیر است      د) زن، مظهر فعل و تأثیر و قبول و انفعال الهی است

    12- این شخصیت از کسانی است که روایات نقصان عقل زنان را به طور مطلق پذیرفته است.

    الف) جوادی آملی              ب) مغنیه                          ج) عمر فرّوخ                 د) عَمید زنجانی

    13- از جمله نیروهای فعال درونی بشر؟

    الف) عقل نظری                ب) عقل عملی                   ج) عقل معاش              د) همه ی موارد

    14-   استعدادی که به پاک نمودن نفس از صفات ناپسند کمک می رساند؟

    الف) عقل مسموع              ب) عقل نظری                   ج) عقل معاد               د) عقل معاش

    15-   از نظر علامه جعفری(ره)، کدام عقل عالی تر و شریف تر است؟

    الف) عقل عملی                ب) عقل نظری                    ج) عقل معاش            د) عقل اکتسابی

    16-   از نظر اوشو، منشأ نیایش چیست؟

    الف) عقل                        ب) ارضای نیازهای جنسی           ج) فطرت                 د) عشق

    17-   از نظر اوشو، راه تبدیل ناخودآگاهی به خودآگاهی در چیست؟

    الف) راز و نیاز                ب) مراقبه                             ج) برهنگی                د) رفع نیازهای جنسی

    18-   راه نکاح درونی از نظر اوشو چیست؟

    الف) یوگا                      ب) مراقبه                             ج) مدیتیشن               د) همه ی موارد

    19-   اوشو در اندیشه ی نفی تقدیر، از چه آئینی تأثیر پذیرفته است؟

    الف) بودا                       ب) کریشنا                             ج) تنتره                    د) فروید

    20-   «زوربای» نماد چه نوع تفکری است؟

    الف) غنای زندگی        ب) لذت طلبی                         ج) الف و ب           د) دوری از دنیا

     



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 6:38 عصر | نظرات دیگران()

    14-   اوشو در کدام یک از کتاب هایش از مکتب خود به عنوان «مذهب» یاد کرده و خودش را مدرّس «دیانت نو» می خواند؟

    الف) الماس های اوشو      ب) گلهای جاودانگی               ج) راز بزرگ             د) قطره ای از دریا

    15-   نگاه عرفان اسلامی به عشق مجازی چگونه است؟

    الف) باطل است            ب) لطیف کننده ی وجود آدمی           ج) خودخواه است          د) قوس نازل عرفان

    23-  از نظر اوشو مراقبه، روشِ ....و دعا، روشِ......است. پس ..... بالاتر از ......است.

    الف) عاشقان  دانش پژوهان- دعا- مراقبه            ب) عاشقان دانش پژوهان-  مراقبه- دعا

       ج)  دانش پژوهان- عاشقان-  مراقبه- دعا             د) دانش پژوهان- عاشقان- دعا- مراقبه

    24- در عرفان ابراهیمی، میان مراقبه و دعا....... و آنها در ...........است.

    الف)تنافی نیست در عرض      ب) تنافی است- در طول      ج)تنافی نیست- در طول         د)تنافی نیست- عین یکدیگر

    25- در عرفان اوشو، شیطان گمراه کننده.........و دانش ............است.

    الف) نیست- مانع شناخت        ب) نیست- مقدمه ی شناخت       ج) است- مقدمه ی شناخت       د) است- مانع شناخت

    26-  از نظر آیت الله یزدی، مبدأ تشکیل حکومت نبوی چه زمانی است؟

    الف) مکه و قبل از هجرت      ب) پس از فتح مکه                  ج) مدینه و پس از هجرت        د) هیچکدام

    27-  از نظر آیت الله یزدی، نقش مردم در حکومت اسلامی چیست؟

    الف) مشروعیت بخشی           ب) وسیله ی استیفای حق           ج) مقبولیت                د) ب و ج

    28-  از نظر آیت الله یزدی، فقه پویا به این معناست که ..........

    الف) براساس شرایط زمان، عوض می شود               ب) پاسخگوی مسائل روز است

    ج) براساس شرایط زمان، جا به جا می شود                د)  پاسخگوی مسائل روز بوده و جا به جا می شود



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 6:38 عصر | نظرات دیگران()

    مردی 85ساله با پسر تحصیل کرده 45ساله اش روی مبل خانه خود نشسته بودند.
    ناگهان کلاغی بر روی پنجره اشان نشست.
    پدر از فرزندش پرسید: این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ.
    پس از چند دقیقه دوباره پرسید این چیه؟
    پسر گفت : بابا من که همین الان بهتون گفتم: کلاغه.
    بعد از مدت کوتاهی پیر مرد برای سومین بار پرسید: این چیه؟
    عصبانیت در پسرش موج میزد و با همان حالت گفت: کلاغه کلاغ..
    پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت.
    صفحه ای را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند.
    در آن صفحه این طور نوشته شده بود:
    امروز پسر کوچکم 3سال دارد. و روی مبل نشسته است هنگامی که کلاغی روی پنجره نشست پسرم 23بار نامش را از من پرسید و من 23بار به او گفتم که نامش کلاغ است.
    هر بار او را عاشقانه بغل میکردم و به او جواب میدادم و به هیچ وجه عصبانی نمیشدم و در عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا میکردم.

    نویسنده : محمد رضا خانبلوکی



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط فرز ها در سه شنبه 88/2/8 و ساعت 6:38 عصر | نظرات دیگران()
    <   <<   131   132   133   134   135   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    مردم انتخاباتی میآفرینند که دشمن را خشمگین کند
    تصاویری از احمدی نژاد
    فرزندان احمدینژاد چای ریاستجمهوری را نمیخورند
    مردم انتخاباتی میآفرینند که دشمن را خشمگین کند
    میر حسین امیدوار می باشد که ...
    آلبوم جدید و فوق العاده زیبای بنیامین بهادری با نام 88
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا