حسن آباد، کهن ترین روستا در منطقه
تاکنون شنیده ها حکایت از آن داشت که روستای دستجرد قدیمی تر از حسن آباد است. اما جناب آقای حسن صادقی با بررسیها و تحقیقی که انجام داده، با ارائه ی هفت دلیل نشان داده است که حسن آباد قدیمی تر از دیگر روستاها در اطراف چشمه و آتشکده ـ از جمله دستجرد ـ است. نظر به اینکه این وبلاگ بنا دارد دیدگاه های مختلف را مطرح کند، ضمن تشکر از آقای صادقی پذیرای نقدهای احتمالی بر این نوشته هستیم تا واقع امر روشن شود.
حسن صادقی (طاهر)
گام اول در تعیین سال تأسیس و تشکیل شهرها و روستاها مراجعه به نوشته ها و آثار باقیمانده ی آن دیار است. در منطقه ی ما متأسفانه سند کتبی برای پی بردن به تاریخ بنای روستاها وجود ندارد ولی آثار باستانی و بناهای به جا مانده از قدیم، کمک خوبی برای حدس و گمان و ارائه ی فرضیه هاست.
در این نوشته، با در نظر گرفتن مجموعه ی چشمه و املاک اطراف آن در دهستان حسن آباد، دیدگاهی متفاوت با آنچه تاکنون مطرح بوده، ارائه می گردد. پیش از بیان نظر خود، این سؤال را مطرح می کنم که: آیا ابتدا روستاها به وجود آمدند و بعد چشمه ی آب توسط ساکنان آنها به وجود می آمد یا به عکس، چشمه ی آب در منطقه وجود داشته و سپس روستاها پدید می آمدند؟
ابتدا می پذیریم که روستاها زودتر به وجود آمدند و چشمه توسط مردم آن منطقه کشف شد و مورد بهره برداری قرار گرفتند. البته این هم یک نظریه است ولی با این نظریه ی ضعیف نمی توان به درستی و دقیق مشخص کرد که کدام یک از روستاهای کمال آباد و دستجرد و حسن آباد از قدمت بیشتر برخوردارند. چون هر سه روستا همیشه سهمی از این چشمه داشته اند.
ولی با دقت بیشتر، در می یابیم که شرط لازم برای تشکیل شهر و روستا در کویر فقط عنصر با ارزش آب بوده است و همیشه کلمه ی آب قبل از آبادانی بوده. (هر جا آب هست آبادانی هم هست) در نتیجه وجود این چشمه، افراد را به سوی خود جلب کرده و باعث یکجانشینی و تشکیل روستاها شده است. با این حساب دستیابی به تاریخ منطقه ی ما کمی آسانتر می شود.
در این نوشته با ذکر هفت دلیل، سستی این نظریه را نشان می دهیم که: حسن آباد نسبت به روستاهای مجاور آتشکده، جدیدتر است. البته صاحبان این نظریه از جمله نویسنده ی کتاب ارزشمند گرکویه، محترمند و شاید برای دیدگاه خود، مستنداتی دارند اما ظاهرا ادعای آنها تنها براساس حدس و گمان است.
دلیل اول: اگر حسن آباد بعد از روستاهای دیگر پدید آمده بود، هرگز نمی توانست آب چشمه را که فاصله ی آن تا صحرای دستجرد تنها دویست متر است، حدود سه کیلومتر دورتر ببرد تا به صحرای حسن آباد برساند؛ زیرا طبیعی است که آب چشمه از کسی بود که به چشمه نزدیکتر باشد و زودتر آن را به دست آورده باشد آن هم در منطقه ای کویری که کمبود آب بوده و هست و این نعمت باارزش اهمیت ویژه دارد.
البته سخن کشاورزان قدیم حسن آباد هم شنیدنی است که سهم صحرای آنها در زمان های خیلی قدیم از آب چشمه، بسیار بیشتر از این مقدار بوده ولی تبانی کدخداهای روستا باعث شد کشاورزان در تصمیم گیری نقشی نداشته باشند.
دلیل دوم: اگر مثلاً فلان روستا قدیمی تر بود، چشمه تنها از آنِ او می شد و اجازه نمی داد در فاصله بیست متری چشمه یعنی پشت بنای آتشکده چشمه ی دیگری را در بیاورند. این چشمه که به چشمه کوچک معروف است، آبدهی آن با چشمه ی بزرگ ارتباط مستقیم دارد و حتماً در آب آن تأثیر منفی دارد و صاحب آن کشاورزان حسن آبادی می باشند که از آب آن استفاده می نمایند.
دلیل سوم: صحرای بزرگ شیدان در پشت آتشکده، حدود بیست خرده مالک دارد که همگی حسن آبادی هستند و یک غیر حسن آبادی در میان آنها نیست که بتوان احتمال داد حسن آبادیها در زمانهای بعد، این زمینها را خریده اند.
دلیل چهارم: طبق اعترافات اهالی روستاهای دیگر، ساکنان خانه های قدیمی تودشک(طدوش) که در فاصله ی کمی از چشمه و آتشکده وجود دارد، قبیله یا طایفه ای از مردم حسن آباد بوده اند که شغل آنها کشاورزی بوده البته چشمه ی کوچکی هم در کنار این خانه ها جاری بوده است.
دلیل پنجم: قلعه و صحرای معروف به میرزاچی که بعد از صحرای شیدان و نزدیکتر به روستای دستجرد است و صحرایی جداگانه به حساب می آید، برای یکی از خانواده های حسن آباد می باشد. (با یک رشته قنات جداگانه)
دلیل ششم: قلعه رضائیه و صحرای آن که با فاصله ای بعد از قلعه ی میرزاچی وجود دارد صاحبان آن حسن آبادی هستند.
این قلعه ها و صحراها مساحت زیاد در اطراف چشمه را فرا گرفته اند و این جدا از صحراهای خود حسن آباد و دستجردوک است که با چند رشته قنات آبیاری می شوند. این نشانه ی آن است کسانی که زودتر به این مناطق پا گذاشته اند زمین های بیشتری را تصاحب کرده اند.
دلیل هفتم: برگزاری آیین های نوروزی و دیگرِ مردم حسن آباد در کنار چشمه قابل توجه است. طبق گفته ی پیرمردهای منطقه، در مناسبتهای مختلف، آداب و رسومی وجود داشت که در کنار چشمه و آتشکده برگزار می شد و اکثر مردم لازم می دانستند که خود را به آنجا برسانند و حتی بعضی از رسمها سالها قبل از پیروزی انقلاب ادامه داشت مانند: آیین روز سه و پنج فروردین که عید کوچک نام داشت و سیزده فروردین.
البته گفته می شود به جز دستگردوک (دستجردوک) که قبلاً با فاصله ای از حسن آباد یک روستای جداگانه به حساب می آمد، حسن آباد به طرف بالا دست یعنی همان اطراف چشمه و دژکوه گفته می شد ولی آن صحراها فقط محل کار آنها بود و به علت اهمیت و کمبود زمین کشاورزی که تنها راه درآمد آنها بوده خانه های خود را بیرون صحراها می ساختند تا ساختمانها زمین های کشاورزی را از بین نبرند. جایی که اکنون به حسن آباد معروف است چند قلعه جداگانه بوده که بعدها به هم پیوسته است و برای زندگی مناسب تر و دارای امنیت بهتری بوده و مردم قلعه های دیگر مانند تودشک(طدوش) و رضائیه و میرزاچی و ... به خاطر دسترسی آسان به احتیاجات زندگی، خانواده های خود را به داخل حسن آباد انتقال دادند. آسیاب آبی بین حسن آباد تا خانه های تودشک تا چند سال قبل از انقلاب برای کشاورزان آن منطقه کار می کرد که درآمد آن وقف یکی از مساجد حسن آباد بود که این یکی از دلایل اثبات این نظریه است.
یادآوری: آنچه گذشت، دیدگاهی است که با دلایل و شواهد موجود مطرح کرده ام و شاید افراد دیگر دلایلی داشته باشند که همه ی این ها را رد کند ولی تا مدرک و سندی قابل قبول پیدا نشود نمی توان نظریه ای را رد یا قبول کرد. آماده ی دریافت نظریات دیگر هستیم.
