فارابی 3
ص16
?- صورت یا نقش:عملکرد صورت یا نقش این است که نامها و ماهیت ها را فعلیت می دهد. مثلا به یک دانه سیب (هسته) کسی درخت سیب نمی گوید. اگر این دانه را بکارند و به تدریج درخت شود شاخ و برگ ومیوه بدهد این می شود درخت سیب.
?- ماده یا هیولا که با پیوستن صورت به آن ماهیت ها فعلیت می یابند.
ماده یا هیولا هم به شش دسته تقسیم می شود: الف)- اجسام آسمانی. ب)- جاندار خردمند و اندیشه گر. انسان ج)-جاندار بی خرد. حیوان د)- جانداری که هیچ گونه دریافتی از خودش ندارد. گیاهان ح)- اجسام معدنی بخش ناپذیر. اتم، واسطقسات در نزد مسلمانان هوا،خاک،باد،آتش.
ص17 وحدت فلسفه فارابی از کسانی است که میخواهند آراء مختلف را با هم وفق دهند. او در این راه بر همه گذشتگان خود نیز سبقت گرفت. او در این راه تا آن جا پیش رفت که گفت: فلسفه، یکی بیشتر نیست و حقیقت فلسفی ـ هر چند مکاتب فلسفی متعدد باشند ـ متعدد نیست.
فارابی به وحدت فلسفه سخت معتقد بود و برای اثبات آن براهین و ادله بسیاری ذکر کرد و رسائل متعدد نوشت که از آن جمله، کتاب «الجمع بین رایی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو» به دست ما رسیدهاست.
وی معتقد بود که اگر حقیقت فلسفی واحد است، بایدبتوان در میان افکار فلاسفه بزرگ به ویژه افلاطون و ارسطو توافقی پدید آورد. اساسا وقتی غایت و هدف این دو حکیم بزرگ، بحث درباره حقیقتی یکتا بودهاست، چگونه ممکن است در آراء و افکار، با هم اختلاف داشته باشند؟
فارابی میان این دو فیلسوف یونانی پارهای اختلافات یافته بود، اما معتقد بود که این اختلافات، اختلافاتی سطحی است و در مورد مسائل اساسی نیست. بنابراین، اگر چه فارابی در کار خود به توفیق کامل دست نیافت، ولی راه را برای دیگر فلاسفه اسلامی گشود. بدین ترتیب که میان ارسطو و عقاید اسلامی یک نوع هماهنگی ایجاد کرد و فلسفه ارسطو را جزو سرچشمهها و اصول فلسفه اسلامی قرارداد.
ص18 تعلیم و تربیت بحث فارابی در تعلیم و تربیت اینگونه آغاز می شود که انسان برای این آفریده شده تا به بالاترین سعادت نائل شود. بنابراین، باید بداند سعادت چیست؟چه چیزی وظیفه ی به سعادت رساندن انسان را به عهده دارد؟ فارابی می گوید:او? همه مردم دریادگیری متفاوتند، یعنی بعضی به هدایت بیشتری نیاز دارند و برخی به هدایت کمتری. در ثانی،لازم نیست هر آنچه به او یاد داده می شود همه را فرا گیرد؛در نتیجه برخی از مردم به هدایت دائم نیاز دارند.« معنی تعلیم ایجاد فضایل یا مهارتهای نظری در میان امتها و مدینه هاست.در حالی که تربیت روش خلق و توسعه اخلاقی فنون عملی در میان امتهاست.تعلیم از راه بیان ما فی الضمیر و تربیت از راه انضباط دادن اهل مدینه ممکن است.»
فضائل عملی ازدو راه به دست می آید:الف)- اقناع. ب)- اجبار. به همین دلیل معلمان هم به دو دسته تقسیم می شوند:?- کسانی که خاطیان را درس می دهند ?- کسانی که افراد مطیع را درس می دهند.
ص19 تعلیم و تربیت مبانی فلسفی اندیشهی فارابی شامل(هستیشناسی، معرفتشناسی، و ارزششناسی)میباشد. مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه فارابی شامل مبانی دینی، اجتماعی، روانشناختی، و علمی بیان شده است. همچنین، اصول تعلیم و تربیت فارابی مبتنی بر تفاوتهای فردی، همگانی بودن، تخصص، ترکیب نظر و عمل، و محبت است. علاوه بر این، اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه فارابی شامل هدف جسمانی، ذوقی (هنری)، اخلاقی، و عقلانی است. در روش تدریس و بارگیری یکی از روشهایی که وی مطرح میسازد، روش مباحثه و گفتوگو است و دیگری روش حفظ و تکرار، زیرا به اعتقاد وی فضایل اخلاقی از طریق تکرار و عادت به دست میآید و در ذهن ملکه میشود. او، روش تدریس و یادگیری را با توجه به میزان توانایی شاگرد و نیز موضوع مورد آموزش، متفاوت میداند.
صتعلیم و تربیت 20 میتوان نتیجه گرفت که "اگرچه فارابی مانند برخی مربیان چون افلاطون، دیویی، کانت و ... به طور مستقیم دربارهی تعلیم و تربیت به بحث نپرداخته است اما آثار وی به ویژه دو کتاب ارزشمندش به نامهای "آراء اهل مدینهی فاضله" و "سیاست مدینه..."، مالامال از مباحث تربیتی است. برای فارابی، تعلیم و تربیت، راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است. آراء اهل مدینهی فاضله براساس تعلیم و تربیت و کسب شناخت صحیح شکل گرفته است. شناخت در بالاترین مرتبه دربارهی خداوند و سپس موجودات ساختهی دست اوست که بالاترین هدف، تعلیم و تربیت فارابی را شکل میدهد. اصولا نقطهی مرکزی اندیشههای فلسفی و تربیتی فارابی "واجبالوجود" است که همهی هستی از اوست. معرفت باید دربارهی ذات بیهمتای او باشد و بالاترین ارزش نیز شناخت اوست... محور تمام اهداف تعلیم و تربیت در نزد فارابی نیل به خدا به عنوان وجود اول و آخر است.
