ای شهید
هنوز اندک زمانی از رفتن شما نگذشته که غبار گناه بر شهرهامان نشسته و خون سرختان سنگ فرش خیابانها شده و .....
آخر مگر وصیت شما این نبود که :
(خواهرم خون سرخم را به سیاهی چادرت امانت دادم پس امانت دار باش )
پس کجا هستن آنها که حرمت خونتان را نگه دارند . شهدا شرمنده ایم از این که هر روز و همه جا عکس هایتان را می بینیم
ولی، عکس شما عمل می کنیم . اگر شما آن روزی که همه در دادگاه عدل الهی حاضر می شوند از ما راضی نشوید ما چه
کنیم ، اگر شما بگویید ما خون دادیم شما چه کاری کرده اید ، ما چه بگوییم .
اکنون که می نویسم بغض گلویم را گرفته . یاد این چند بیت افتادم :
آی شهدا آی شهدا
جای شما خالی شده
همه چی آزادی شده
بیاید که بعد شما ها گرفته شد حال ماها
شما که دوست ما بودین قرلر نبود تنها برین .
بله شما رفتین ، ما ماندیم با کوله باری از گناه .
شما را به ارباب بی کفنتان به مادر پهلو شکسته تان قسم می دهیم که قفل های دل همه ما را باز کنید ، راهی را که شما
رفتین به ما نشان دهید، که اگر چنین نکنید از زیانکارانیم .
