«
«بسم الله الرحمن الرحیم»
همیشه وقتی سریال یوسف پیامبر را می دیدم دلم می گرفت، و اینبار نیز هم...
تنها چیزی که آرامم می کرد، رجوع به کتاب حق بود و تفسیر آن کتاب عزیز، بلکه کلام حق خود برایم از مقام والای پیامبرانش در مقابل این داستان نوشته ها حمایت کند و دلم را روشن گرداند و همیشه اینگونه بود و اینبار نیز هم...
هر چه تحمل کردم تاب نیاوردم که پیامبری، پیامبر زاده را چون انسانهای معمولی ببینم و زنی خوشگذران و هوسباز را چون عابدان و زاهدان... گویی در این سریال، یعقوب نبی باید عشق به یوسف را از زلیخا بیاموزد!!!!!!!!!چرا که تنها همت او در فراق یوسفش بنا کردن کلبه احزان بود!!! آن هم گویی برای اینکه کودکان را کنارش جمع کند و برایشان قصه بگوید!!!!!
و اکنون که دیگر شاهکار است، زلیخا آنقدر عابد گشته که دیگر یوسف را نمی بیند، و از هوسی آنچنانی به عشقی اینچنینی نائل شده و یعقوب نبی آن بنده مخلَص حق آنقدر به عشق فرزند شیفته و فریفته گشته که اسماعیل برای خود ساخته و شریک برای خدایش قائل می شود و خود هم نمی داند !!!!!!!
وای بر ما، وای بر ما، از اینهمه افراط و تفریطمان
هر چه در این سوره مبارکه بیشتر بدان توجه شده در این سریال کمتر بدان پرداخته شده و هر چه در قرآن کمتر مورد توجه بوده پررنگ و زینت گشته!!!!!!!
گرچه مجال سخن بسیار کوتاه است ولی بقدر بضاعت تقدیمتان؛
قضاوت با شما:
آنچه از این پس می آید کلام حقی است که هیچ شکی در آن نیست و غیر ذی عوج است.
1. در دفاع از حضرت یعقوب نبی(ع)
نکاتی درباره شخصیت یعقوب(ع)
یعقوب هم مانند یوسف از مخلصین بوده ، و خدا وی را نیز تأویل احادیث آموخته ، به دلیل اینکه در این آیه شریفه: " وَ کَذَلِکَ یَجتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِن تَأویلِ الأَحَادِیثِ وَ یُتِمُّ نِعمَتَهُ عَلَیکَ وَ عَلَی آلِ یَعقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَی أَبَوَیکَ مِن قَبلُ إِبرَاهِیمَ وَ إِسحَاقَ إِنَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ " یعقوب، خبر می دهد به یوسف که سرانجام کار تو چیست ، و خوابت چه تأویلی دارد، و قطعاً آنچه گفته از باب گمان و تخمین نبوده بلکه به تعلیم خدایی بوده است .
مضاف بر این ، در آنجا که به حکایت قرآن آن حضرت فرزندان خود را نصیحت کرده و چنین فرموده:
"وَ إِنَّهُ لَذُو عِلمٍ لِمَا عَلَّمنَاهُ وَلَکِنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یَعلَمُون " و او به خاطر اینکه ما تعلیمش کرده بودیم صاحب
علمی بود و لیکن بیشتر مردم نمی دانند.
دلیل دیگر این مدعی این است که یوسف - به حکایت قرآن - بعد از آنکه به رفقای زندانیش فرمود:
"لَا یَأتِیکُمَا طَعَامٌ تُرزِقَانِهِ إِلَّا نَبَأتُکُمَا بِتَأوِیلِهِ قَبلَ أَن یَأتِیکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی" این تعلیم الهی را چنین تعلیل کرده : "إِنِّی تَرَکتُ مِلَّةَ قَومٍ لَا یُؤمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُم بِالآخِرَةِ هُم کَافِرُونَ وَ اتَّبَعتُ مِلَّةَ آبَائِی إِبرَاهِیمَ وَإِسحَاقَ و یَعقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَن نُشرِکَ بِاللَهِ مِن شَیءٍ" و در آن چنین فهمانید که اگر من تأویل هر چیز را می دانم برای این است که مخلَص_به فتح لام_برای خدایم ، و اگر برای خدا مخلصم این صفت را بدان سبب دارم که پیرو پدرانی چون ابراهیم و اسحاق و یعقوبم که پیغمبرانی نقی الوجود و سلیم القلب بودند، وجودشان پاک و دلهایشان به تمام معنا سالم از شرک بود. و چون همین علّت که باعث شد وی دارای علم به تأویل احادیث باشد، در پدرانش نیز بوده، اشتراک در علّت ما را ناگزیر می سازد که بگوییم پدران بزرگوارش ، ابراهیم و اسحاق و یعقوب نیز مخلَص بودند، و علم به تأویل احادیث را داشتند. آیه شریفه "وَ اذکُر عِبَادَنَا اِبرَاهیمَ وَ اِسحَاقَ وَ یَعقُوبَ اُولِی الاَیدِی وَ الاَبصَار إِنَّا اَخلَصنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکرَی الدَّار" نیز مؤ یّد این مدعی است ، چون این معنا را دست می دهد که مسأله علم به تأویل احادیث از نتایج و فروع اخلاص برای خدای سبحان است.
یعقوب (ع ) و فرزندانش در حقیقت به خدا سجده کرده اند.
آنچه که یعقوب (ع) خبر داد درست مطابق با رویای یوسف بود، برای این که سجده کردن ایشان برای یوسف با اینکه یکی از آنان خود یعقوب (ع) است که از مخلَصین است و جز برای خدای واحد سجده نمی کند، خود کاشف از این است که ایشان در برابر یوسف ، خدا را سجده کرده اند، نه اینکه یوسف را سجده کرده باشند، و در حقیقت یوسف را نظیر کعبه قبله خود قرار داده اند. پس می فهمیم که نزد یوسف و برای یوسف جز خدا چیز دیگری نبوده ، و همین خود دلیل دیگری است بر اینکه وی برای پروردگارش از مخلَصین بوده ، و کسی جز خدا در او شرکت نداشته ، همچنانکه خودش بدان اشاره کرده و گفته :" مَا کَانَ لَنَا أَن نُشرِکَ بِاللَّهِ مِن شَیءٍ" سابقاً هم گفتیم که علم به تأویل احادیث متفرع است بر اخلاص . از همین جهت است که یعقوب در تعبیر رویای یوسف گفت:" وَ کَذَلِکَ - یعنی همینطور که خودت را مسجود آنان دیدی - پروردگارت تو را برمی گزیند و خالص برای خود می کند و تأویل احادیث را به تو می آموزد...
ادامه دارد...
«مراقب خودتان و روحتان باشید»
