دکتر در عین حالی که حواسش به بچههایش بود، از آن پدرهایی هم نبود که زیاد توی نخ کارهای بچههایش برود. به قول پسر کوچکش علی رضا: پدر محدوده فرضی برایمان تعیین میکرد. خط قرمزها را به ما میشناساند. ما خودمان میدانستیم چه مسیری را باید برویم؛ و تاچه حدودی.
در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، گروهی از نزدیکان رئیسجمهور به گردآوری خاطراتی از اطرافیان در مورد منش، رفتار و خلقیات وی همت گماردهاند که نکات جالبی در آن به چشم میخورد.
«تابناک» بخشهایی از این خاطرات جذاب و شنیدنی درباره دکتر احمدینژاد را منتشر میکند.
1ـ در سفرهای استانی رسم بر این است که به محض ورود به هر شهری، فرزند شهید یا کودک خردسالی به دکتر خیر مقدم میگوید. آقای دکتر هم به تناسب در گوش آنها چیزی میگوید که شاد میشوند. برخورد دکتر باعث میشود ابهت رئیس جمهور به یک رفاقت تبدیل شود.
2ـ رفتار دکتر با کودکان و نوجوانانی که ایشان را از نزدیک میبینند، آنقدر برایشان جذاب و به یاد ماندنی است که رفتار و گفتار او را به عنوان الگو ی خودشان قرار میدهند.
یک بار نوجوانی به دکتر نامه نوشته بود که من تمام دیوارهای اتاقم را پر از عکس شما کردهام به امید روزی که بتوانم دوباره در شهرمان شما را از نزدیک ببینم. از دکتر هم یک هدیه به عنوان یادگاری خواسته بود که من به عنوان منشی مخصوص دکتر برایش به دستور ایشان یک جلد دیوان حافظ فرستادم.
3ـ دکتر حساسیت خاصی به پرداختِ خُمس داراییش دارد. و برای خودش سال خُمسی دارد. هر سال، یک روز جمعه، دکتر و همسرش از صبح تا شب مینشینند و خُمس آن سال را حساب ـ کتاب میکنند.
حتی اگر یک کیلو برنج اضافی هم باشد، آن را هم حساب میکنند. بعد مبلغ خُمس را میفرستند دفتر مقام معظم رهبری. بچههایش هم وقتی هر کدام به صورت ساعتی، در مدرسهای شروع به تدریس کردند و حقوق بگیر شدند، از آنها خواست برای خودشان سال خُمسی تعیین کنند.
4ـ دکتر علاوه بر پرهیز از مال و لقمه حرام، از مال شُبههناک هم پرهیز میکند. در مهمانیهای رسمی داخل و خارج کشور طوری با غذا و سالاد بازی میکند که اطرافیان متوجه نشده و ناراحت نشوند.
سفارشش به بچههایش همیشه این است که اگر جایی دوستانتان میخواهند مهمانتان کنند، شما پول خودتان را خودتان بدهید. اگر خواستید، دوستانتان را هم مهمان کنید، و سعی کنید کسی مهمانتان نکند.
5ـ دکتر در عین حالی که حواسش به بچههایش بود، از آن پدرهایی هم نبود که زیاد توی نخ کارهای بچههایش برود. به قول پسر کوچکش علی رضا: پدر محدوده فرضی برایمان تعیین میکرد. خط قرمزها را به ما میشناساند. ما خودمان میدانستیم چه مسیری را باید برویم؛ و تاچه حدودی.
6ـ دکتر بچههایش را طوری بار آورده که وقتی برای دیدن پدرشان به دفتر رئیس جمهور میآیند، ما کارمندهای دفتر، حتی یک فنجان چایی نمیتوانیم به آنها بخورانیم.
چند بار هم دیدم که وقتی از تلویزیون آهنگهای خاصی پخش میشود سریع خاموشش میکنند. نسبت به صحبتهایی هم که میکنند فوقالعاده مراقبند.
7ـ همسر دکتر از ابتدای زندگی مشترکشان همواره همراه خوبی برای او بوده. در زمان فرمانداری در ماکو به همراه معاونانش، سه خانواده با هم در یک خانه زندگی میکردند.
به خاطر رعایت بحث محرم و نامحرم خانه را با پردههای ضخیم به چند قسمت تقسیم کرده بودند تا خانمها راحت باشند.
8ـ دکتر وقتی به خانه میرسد، چون معمولا دیر وقت است، بعد از غذا بلافاصله استراحت میکند تا نماز صبح. بعد از نماز صبح دیگر نمیخوابد تا 1-12 نصفه شب کل زمان استراحت دکتر در طول روز 5 الی 6 ساعت است.
با وجود جثه ضعیفی که دارد، کارمندهای دفترش در مقابل توان و انرژی بالای دکتر کم میآورند.
«تابناک» بخشهایی از این خاطرات جذاب و شنیدنی درباره دکتر احمدینژاد را منتشر میکند.
1ـ در سفرهای استانی رسم بر این است که به محض ورود به هر شهری، فرزند شهید یا کودک خردسالی به دکتر خیر مقدم میگوید. آقای دکتر هم به تناسب در گوش آنها چیزی میگوید که شاد میشوند. برخورد دکتر باعث میشود ابهت رئیس جمهور به یک رفاقت تبدیل شود.

یک بار نوجوانی به دکتر نامه نوشته بود که من تمام دیوارهای اتاقم را پر از عکس شما کردهام به امید روزی که بتوانم دوباره در شهرمان شما را از نزدیک ببینم. از دکتر هم یک هدیه به عنوان یادگاری خواسته بود که من به عنوان منشی مخصوص دکتر برایش به دستور ایشان یک جلد دیوان حافظ فرستادم.
3ـ دکتر حساسیت خاصی به پرداختِ خُمس داراییش دارد. و برای خودش سال خُمسی دارد. هر سال، یک روز جمعه، دکتر و همسرش از صبح تا شب مینشینند و خُمس آن سال را حساب ـ کتاب میکنند.
حتی اگر یک کیلو برنج اضافی هم باشد، آن را هم حساب میکنند. بعد مبلغ خُمس را میفرستند دفتر مقام معظم رهبری. بچههایش هم وقتی هر کدام به صورت ساعتی، در مدرسهای شروع به تدریس کردند و حقوق بگیر شدند، از آنها خواست برای خودشان سال خُمسی تعیین کنند.
4ـ دکتر علاوه بر پرهیز از مال و لقمه حرام، از مال شُبههناک هم پرهیز میکند. در مهمانیهای رسمی داخل و خارج کشور طوری با غذا و سالاد بازی میکند که اطرافیان متوجه نشده و ناراحت نشوند.
سفارشش به بچههایش همیشه این است که اگر جایی دوستانتان میخواهند مهمانتان کنند، شما پول خودتان را خودتان بدهید. اگر خواستید، دوستانتان را هم مهمان کنید، و سعی کنید کسی مهمانتان نکند.

6ـ دکتر بچههایش را طوری بار آورده که وقتی برای دیدن پدرشان به دفتر رئیس جمهور میآیند، ما کارمندهای دفتر، حتی یک فنجان چایی نمیتوانیم به آنها بخورانیم.
چند بار هم دیدم که وقتی از تلویزیون آهنگهای خاصی پخش میشود سریع خاموشش میکنند. نسبت به صحبتهایی هم که میکنند فوقالعاده مراقبند.
7ـ همسر دکتر از ابتدای زندگی مشترکشان همواره همراه خوبی برای او بوده. در زمان فرمانداری در ماکو به همراه معاونانش، سه خانواده با هم در یک خانه زندگی میکردند.
به خاطر رعایت بحث محرم و نامحرم خانه را با پردههای ضخیم به چند قسمت تقسیم کرده بودند تا خانمها راحت باشند.
8ـ دکتر وقتی به خانه میرسد، چون معمولا دیر وقت است، بعد از غذا بلافاصله استراحت میکند تا نماز صبح. بعد از نماز صبح دیگر نمیخوابد تا 1-12 نصفه شب کل زمان استراحت دکتر در طول روز 5 الی 6 ساعت است.
با وجود جثه ضعیفی که دارد، کارمندهای دفترش در مقابل توان و انرژی بالای دکتر کم میآورند.
