آمد بهار و بوستان شد اشک فردوس برین
گلها شکفته در چمن، چون روی یار نازنین
گسترده بادجان فزا، فرش زمرد بی شمر
افشانده ابرپرعطا بیرون حد، در ثمین
از ارغوان و یاسمن طرف چمن شد پرنیان
وز اقحوان و نسترن سطح دمن دیبای چین
از لادن و میمون رسد، هر لحظه بوی جان فزا
وز سوری و نعمان وزد، هردم شمیم عنبرین
از سنبل ونرگس جهان، باشد به مانند جنان
وز سوسن ونسرین زمین،چون روضه خلدبرین
از فر لاله بوستان گشته به ازباغ ارم
وز فیض ژاله گلستان، رشک نگارستان چین
از قمری و کبک و هزار آید نوای ارغنون
و ز سیره و کوکو وسار، آواز چنگ راستین
تا باد نوروزی وزد، هرساله اندر بوستان
تا ز ابر آذاری دمد ریحان و گل اندر زمین
بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان
بر دوستانت هر مهی بادا چو ماه فرودین
دیوان امام خمینی ره
